پرش‌ آزاد
پرش‌ به‌ حالت‌ آزاد در دالان‌هاي‌ بيضي‌ و  L   كار در دالانهاي‌ بيضي‌ بيش‌ از كار در دالانهاي‌ مستقيم‌، اسب‌ را ملايم‌ و آرام‌ مي‌كند زيرا اسب‌ مجبور مي‌شود در حين‌ اجراي‌ چرخش‌هاي‌ متوالي‌ پرش‌ كند. اين‌ دالان‌ بر روي‌ زميني‌ درست‌ مي‌شود كه‌ طول‌ آن‌ 45 متر و عرض‌ آن‌ در حدود 20 الي‌ 25 متر است‌ و از دو خط‌ سير متصل‌ به‌ هم‌ تشكيل‌ مي‌شوند. هر يك‌ از خط‌ سيرها مستقيم‌ بوده‌ و اين‌ دو خط‌ به‌ وسيله‌ دو قوس‌ به‌ يكديگر متصل‌ مي‌شوند عرض‌ هر خط‌ سيري‌ 3 الي‌ 4 متر است‌ و نرده‌هاي‌ طرفين‌ آن‌ها در خارج‌ دو متر و در داخل‌ يك‌ مترو نيم‌ ارتفاع‌ دارند.
بر روي‌ دو خط‌ مستقيم‌ موانع‌ ساده‌ و مركب‌ به‌ صورتي‌ تعبيه‌ شده‌ كه‌ اسب‌ بتواند به‌ هر دو دست‌ از آنها عبور كند. خط‌ سير داخلي‌ براي‌ پرش‌ از روي‌ موانع‌ مصنوعي‌ بوده‌ و در آن‌ موانعي‌ قرار مي‌دهند كه‌ بنا به‌ توان‌ و درجه‌ تربيت‌ اسب‌ مي‌توان‌ ارتفاع‌ و عرض‌ آنها را تغيير داد.
خط‌ سير خارجي‌ براي‌ ورزيده‌تر كردن‌ اسب‌هاي‌ جوان‌ و آماده‌شدن‌ براي‌ كار در زمين‌هاي‌ ذوعارضه‌ بوده‌ و شامل‌ موانع‌ ثابتي‌ است‌ كه‌ سوار در خارج‌ با آنها برخورد مي‌كند (مانند پشته‌ ـ سكو ـ جويبار ـ خندق‌ و غيره‌). بايد مخصوصاً به‌ موانع‌ عريض‌ كه‌ بيشتر در موقع‌ كار در زمين‌هاي‌ ذوعارضه‌ به‌ آنها برخورد مي‌شود اهميت‌ داد. مربي‌ در قسمت‌ مركزي‌ زمين‌ ايستاده‌ و با صداي‌ زبان‌ و شلاق‌ اسب‌ را هدايت‌ مي‌كند.

 پرش‌ در حال‌ سواره‌

همين‌ كه‌ اسب‌ در تسمه‌ گردان‌ با آرامش‌ و سهولت‌ از مانع‌ عبور كرد، بايد سوار شد و او را در حال‌ سواره‌ ابتدا از روي‌ تك‌ تيري‌ كه‌ بر روي‌ زمين‌ قرار گرفته‌ عبور داد و بعد به‌ همان‌ ترتيب‌ تسمه‌ گردان‌، كار را ادامه‌ داد. سواري‌ كه‌ اسب‌ را بر روي‌ مانع‌ هدايت‌ مي‌كند بايد به‌ فن‌ سواري‌ آشنا باشد و بيشتر فكر خود را مصروف‌ آزاد گزاردن‌ سر و گردن‌ اسب‌ و كمك‌ به‌ ديگر نقاط‌ اندام‌ او بكند.
در عبور سواره‌ از روي‌ تك‌ تير دستجلوها جدا و سوار بايد به‌طور متناوب‌ تغيير دست‌ داده‌ گاهي‌ به‌ دست‌ راست‌ و گاهي‌ به‌ دست‌ چپ‌ از روي‌ تير عبور كند. تغيير دست‌ها به‌ شكل‌ نيمدوره‌ انجام‌ مي‌شود و بايد گاهي‌ نزديك‌تر و گاهي‌دور از آن‌ باشد كه‌ اسب‌ عادت‌ نكند هميشه‌ در نقطه‌ معيني‌ دست‌ عوض‌ كند. سوار ملزم‌ نيست‌ بعد از هر تغيير دستي‌ از مانع‌ رد شود بلكه‌ بالعكس‌ گاهي‌ بايد عبور كرده‌ و گاهي‌ از نزديك‌ مانع‌ بدون‌ پرش‌ رد شود به‌ اين‌ ترتيب‌ اسب‌ آرام‌ شده‌ و اين‌ عادت‌ بد بعضي‌ اسبها كه‌، به‌ محض‌ قرار گرفتن‌ در سمت‌ مانع‌ ديوانه‌وار از جا كنده‌ شده‌ و به‌ سمت‌ مانع‌ حمله‌ مي‌كنند، تا اندازه‌اي‌ برطرف‌ مي‌شود.
خط‌ سير بيشتر بايد به‌ صورت‌ مارپيچ‌ باشد تا اسب‌ گاه‌ به‌ راست‌ و گاهي‌ به‌ چپ‌ متمايل‌ شده‌ و او را به‌ تماس‌ گرفتن‌ با دست‌ سوار (به‌ دهنه‌ شدن‌) كه‌ در موقع‌ انجام‌ پرش‌ بسيار ضروري‌ است‌ عادت‌ مي‌دهد. پس‌ از اين‌ تك‌ تير را از روي‌ زمين‌ تا 50 سانتي‌ متر بلند مي‌كنند. سوار بايد دقت‌ كند كه‌ اسب‌ بعد از پرش‌ بر سرعت‌ خود نيفزايد اگر اسب‌ بعد از پرش‌ تُند كرد بايد او را روي‌ خط‌ مستقيم‌ به‌ جلو برده‌ و حركت‌ انتقالي‌ معكوس‌ و به‌ تدريج‌ فاصله‌ نقطه‌ حركت‌ انتقالي‌ تا مانع‌ را كم‌ كرد.
اگر سواري‌ به‌ درستي‌ روي‌ زين‌ مستقر نيست‌، دستجلوها را به‌ يك‌ دست‌ گرفته‌ و با دست‌ ديگر قاچ‌ جلو يا يال‌ اسب‌ را بگيرد تا مانع‌ حركات‌ سر و گردن‌ اسب‌ نشود.
پس‌ از اين‌ كه‌ پرش‌ از روي‌ تك‌ تير در هر سه‌ گام‌ تمرين‌ شد و اسب‌ با كمال‌ آرامي‌ از مانع‌ عبور كرد، تمرين‌ روي‌ مانعي‌ كه‌ فقط‌ عرض‌ دارد شروع‌ مي‌شود. براي‌ اين‌ منظور بايد جوي‌ يا خندقي‌ وجود داشته‌ باشد. مربي‌ ابتدا اسب‌ را با بند از روي‌ خندق‌ عبور مي‌دهد و چون‌ اسب‌ها در ابتداي‌ كار قبل‌ از پريدن‌ از اين‌ نوع‌ موانع‌ مكث‌ مي‌كنند، بايد مانع‌ شد و او را واداشت‌ بدون‌ مكث‌ از مانع‌ عبور كند. پرش‌ از روي‌ خندق‌ بايد با هر سه‌ گام‌ و به‌ هر دو دست‌ اجرا شود. همين‌ كه‌ اسب‌ با كمال‌ آرامي‌ و مهارت‌ از خندق‌ عبور كرد، بند را از سر او برداشته‌، سوار شده‌ با گام‌ يورتمه‌ و چهار نعل‌ اسب‌ را از خندق‌ مي‌پرانند. پس‌ از آن‌ مي‌توان‌ اسب‌ را به‌ صحرا برده‌ و او را با بند از موانع‌ طبيعي‌ كوچكي‌ درخور توانش‌ عبور داد. لازم‌ است‌ بدانيد كه‌ حداقل‌ صد جلسه‌ تمرين‌ لازم‌ است‌ تا اسب‌ روش‌ پريدن‌ را به‌ خوبي‌ بياموزد.
تمرين‌ها فقط‌ به‌ پرش‌ منحصر نشده‌ و بايد طبق‌ برنامه‌ پيش‌ برده‌ شود اگر شش‌ روز در هفته‌ كار مي‌كنيم‌ فقط‌ دو جلسه‌ آن‌ تمرين‌ پرش‌ است‌.
اگر اسب‌ به‌ درستي‌تربيت‌ شده‌ باشد و سواري‌ ورزيده‌تر بر او سوار، مراحل‌ پرش‌ از مانعي‌ به‌ ارتفاع‌ حداكثر 105 سانتيمتر به‌ اين‌ صورت‌ است‌:
 توضيح‌: آخرين‌ شلنگ‌ قبل‌ از نقطه‌ جهش‌ اولين‌ مرحله‌ يعني‌ پاي‌ خارج‌ است‌.





 1- جهش‌: 
دست‌ خارج‌ روي‌ نقطه‌ جهش‌ قرار مي‌گيرد. اين‌ دومين‌ مرحله‌ از مراحل‌ حركتي‌ چهار نعل‌ است‌. پس‌ از آن‌ دست‌ داخل‌ جلوتر از دست‌ خارج‌ روي‌ نقطه‌ جهش‌ قرار گرفته‌ و سر و گردن‌ به‌ جلو و پائين‌ كشيده‌ مي‌شود. همراه‌ با كشيده‌ شدن‌ سر و گردن‌، پاها به‌ زير مي‌آيند. اسب‌ سر و گردن‌ خود را به‌ همراه‌ دستها به‌ بالا كشيده‌ پاها را به‌ جاي‌ دستها قرار مي‌دهد. فشار هر دو پا اسب‌ را به‌ جلو و بالا پرتاب‌ مي‌كند. 
 2-  روي‌ مانع‌:
در اين‌ حالت‌ اسب‌ گردن‌ خود را كشيده‌ به‌ پائين‌ مي‌آورد تا شانه‌هايش‌ آزاد شوند. ستون‌ فقرات‌ او قوسي‌ كماني‌ شكل‌ از سر تا به‌ دم‌ تشكيل‌ مي‌دهند و در اين‌ حالت‌ دست‌ها و پاها جمع‌ شده‌ به‌ زير بدن‌ كشيده‌ مي‌شوند. 
 3- فرود: 
دستهاي‌ اسب‌ به‌ جلو كشيده‌ مي‌شوند. سر و گردن‌ را بالا مي‌گيرد تا بتواند حفظ‌ تعادل‌ كند. ابتدا دستها و پس‌ از آن‌ پاها روي‌ نقطه‌ فرود قرار مي‌گيرند.

 4- بعد از فرود:
سر و گردن‌ را دوباره‌ پائين‌ مي‌كشد تا پاها بيشتر به‌ زير كشيده‌ شوند.
تربيت‌ اسب‌ تا به‌ اين‌ مرحله‌ در صورتيكه‌ هر هفته‌ شش‌ روز و هر روز بين‌ 3 تا 4 ساعت‌ با اسب‌ كار شود، حداقل‌ شش‌ ماه‌ و حداكثر يكسال‌ زمان‌ نياز دارد كه‌ اين‌ زمان‌ حداقل‌ و حداكثر بيشتر به‌ اسب‌ برمي‌گردد كه‌ تا چه‌ اندازه‌ توانائي‌ جسمي‌ و رواني‌ براي‌ درك‌ و فراگيري‌ مفاد برنامه‌ها داشته‌ باشد.
اسب‌ تا اين‌ مرحله‌ به‌ 50% از آمادگي‌ رسيده‌ و مي‌تواند در مسابقه‌هاي‌ مقدماتي‌ درساژ و يا تشويقي‌ پرش‌ و يك‌ روزه‌ شركت‌ كند.
به‌ عبارت‌ ديگر با توجه‌ به‌ توضيحي‌ كه‌ در اين‌ مبحث‌ داده‌ شد، در اين‌ مرحله‌ او قادر است‌ 50% از وزن‌ خود و سوار را روي‌ پاها تحمل‌ كرده‌ و تا اندازه‌اي‌:
 ـ به‌ اثرها جواب‌ دهد.
 ـ اعتماد به‌ نفس‌ او بيشتر شده‌ و مفاهيم‌ حركت‌هاي‌ سوار برايش‌ بيگانه‌ نيست‌.
 ـ با فشار ساق‌ به‌ جلو رفته‌ و به‌ اثرهاي‌ نيم‌ توقف‌ جواب‌ مي‌دهد.
 ـ در سه‌ گام‌ قدم‌، يورتمه‌ و چهار نعل‌ به‌ راحتي‌ و با تعادل‌ نسبي‌ حركت‌ مي‌كند.
 ـ روي‌ خطوط‌ مستقيم‌ تا اندازه‌اي‌ ستون‌ فقرات‌ او مستقيم‌ بوده‌ وروي‌ قوس‌ها هم‌ ستون‌ فقرات‌ به‌ اندازه‌ مناسب‌
قوس‌ برداشته‌ و از سر تا به‌ دم‌ انحنائي‌ مناسب‌ دارد.

 بخش‌ ششم‌ - سال‌ دوم‌، تمرين‌هاي‌ پيشرفته‌ 
 ـ تا اندازه‌اي‌ پاهايش‌ به‌ زير كشيده‌ شده‌ و به‌ دهنه‌ شده‌ است‌.
 ـ خود را با راستاي‌ حركت‌ وفق‌ داده‌ و مسير انتخاب‌ شده‌ به‌ وسيله‌ سوار  را به‌ درستي‌ طي‌ مي‌كند.
 ـ با تسمه‌ گردان‌ و اثرهاي‌ مربي‌ به‌ هنگام‌ كار آشنا شده‌ است‌.
 ـ مرحله‌ اول‌ بدن‌ سازي‌ را به‌ خوبي‌ پشت‌ سر گزارده‌ و عضله‌ها و مفاصل‌ او ورزيده‌ و انعطاف‌ پذيرند.
 ـ پوستي‌ نرم‌ و شفاف‌ دارد و در نگاه‌ اول‌ نشان‌ مي‌دهد كه‌ اصول‌ پرستاري‌ در مورد او به‌ خوبي‌ رعايت‌ شده‌ و با اشتها خوراك‌ مي‌خورد.
 ـ با گام‌ دلخواه‌ از روي‌ موانع‌ كوتاه‌ پرش‌ كرده‌ و بعد از مانع‌ گوش‌ به‌ فرمان‌ سوار به‌ سمت‌ دلخواه‌ او با تعادلي‌ نسبي‌ حركت‌ مي‌كند.
 ـ از روي‌ تك‌ تيرها و كاوالتي‌ها به‌ نرمي‌ و راحتي‌ در حاليكه‌ قوسي‌ كماني‌ شكل‌ از سر تا به‌ دم‌ مشهود است‌ خود را به‌ جلو كشيده‌ و همواره‌ گوش‌ به‌ فرمان‌ باقي‌ مي‌ماند.
 ـ در صحرا سبكبال‌ حركت‌ كرده‌ و از روي‌ مانع‌ - انتخاب‌ شده‌ در حد توان‌ او - عبور و يا پرش‌ مي‌كند.
 ـ در قدم‌ آزاد با دستجلوي‌ آزاد، سر و گردن‌ را به‌ جلو و پائين‌ كشيده‌ و با نرمي‌ كامل‌ عضله‌هاي‌ كمر، پاها را كاملا" به‌ زير مي‌كشد كه‌ در اين‌ صورت‌ جاي‌ سم‌ پا جلوتر از جاي‌ سم‌ دست‌ روي‌ زمين‌ ديده‌ مي‌شود.
 رسيدن‌ به‌ اين‌ مرحله‌ بر پايه‌ سه‌ اصل‌ استوار است‌ 
   ورزيدگي‌ 
   تعادل‌ 
   جواب‌ به‌ فشار و اثر در كمال‌ آرامش‌ و انقياد 
 در شروع‌ اين‌ فصل‌ بايد به‌ عوامل‌ موثر در برنامه‌ريزي‌ براي‌ تربيت‌ اسب‌ اشاره‌ شود:

 عوامل‌ اصلي‌ تربيت‌ و تعليم‌
 1. مربي‌
مربي‌ و سوار تأثيرگزارترين‌ عوامل‌ بر تربيت‌ اسب‌ هستند. مربي‌ بايد اسب‌ شناس‌ ماهري‌ بوده‌ و فن‌ سواري‌ را از نظر عملي‌ و نظري‌ به‌ خوبي‌ دانسته‌ و در عين‌ حال‌ در اصول‌ تربيت‌ و تعليم‌ متبحر و ورزيده‌ باشد، يعني‌ مربي‌ بايد اهل‌ علم‌ و عمل‌ باشد تا بتواند اسب‌ تربيت‌ كند.

 2. سوار
تشخيص‌، علاقه‌ و آشنائي‌ كامل‌ به‌ اصول‌ سواركاري‌ از اهم‌ خصايص‌ سواركار است‌. هرچه‌ هم‌ اسب‌ مستعد و آماده‌ تربيت‌ باشد تا سواركار و مربي‌ داراي‌ اين‌ دو خصيصه‌ نباشند نتيجه‌ مطلوب‌ به‌ دست‌ نمي‌آيد.

 3. برنامه‌ كار با اسب‌ - تمرين‌ 
اسب‌ موجودي‌ است‌ وابسته‌ به‌ طبيعت‌ و به‌طور كلي‌ همچنان‌ در گذشته‌ زندگي‌ مي‌كند، بشر او را استسمار و از محيط‌ طبيعي‌ خود جدا كرده‌ است‌. همچنان‌ كه‌ نگهداري‌ او در اصطبل‌ كه‌ برايش‌ زنداني‌ انفرادي‌ بيش‌ نيست‌، كار در ميدان‌ محصور - مانژ - هم‌ آنچنان‌ كه‌ بايد خوشايند او نبوده‌ و در عين‌ حال‌ هم‌ نمي‌توان‌ آنچنان‌ فضاي‌ وسيعي‌ با امكانات‌ كافي‌ كه‌ لازمه‌ ساخت‌ و پرداخت‌ عضله‌هاي‌ او باشد در محيطي‌ بسته‌ به‌ وجود آورد. اين‌ امكانات‌ عبارتند از پستي‌ و بلندي‌ها، جوي‌هاي‌ آب‌، موانع‌ طبيعي‌ همانند كنده‌هاي‌ درخت‌، بوته‌ها و ديوارهاي‌ كوتاه‌ يا پرچين‌ و فضائي‌ براي‌ حركت‌هاي‌ طولاني‌ و متنوع‌. با اين‌ تفاسير است‌ كه‌ بايد كار اسب‌ را به‌ دو بخش‌، تمرين‌ در ميدان‌ محصور - مانژ - و صحرا تقسيم‌ كرد. از آنجا كه‌ به‌طور كلي‌ كار در مانژ نمي‌تواند حداكثر بيش‌ از يكساعت‌ طول‌ بكشد و نياز تمريني‌ اسب‌ با توجه‌ به‌ پيشرفت‌ او روز به‌ روز بيشتر مي‌شود، بايد در ابتداي‌ تمرين‌ها حداقل‌ 4 روز در هفته‌ و به‌ تناسب‌ در نزديكي‌ مسابقه‌ها حداقل‌ دو روز در هفته‌ را به‌ كار در صحرا اختصاص‌ داده‌ و از آن‌ غفلت‌ نكرد. دوباره‌ تأكيد مي‌كنم‌ كه‌ يكي‌ از اصول‌ آموزش‌ تنوع‌ است‌ و طبيعت‌ و صحرا اين‌ تنوع‌ را به‌ رايگان‌ در اختيار شما گزارده‌ است‌. يكي‌ از اهداف‌ تربيت‌ اسب‌ پرورش‌ عضله‌هاي‌ اوست‌. با پرورش‌ صحيح‌ عضله‌ها مي‌توان‌ با خيال‌ راحت‌ و بدون‌ نگراني‌ از فرسودگي‌ با اسب‌ كار كرد. در صحرا امكانات‌ كار ژيمناستيكي‌ فراوان‌ است‌. فقط‌ بايد رفت‌، آن‌ها را پيدا و از آن‌ها استفاده‌ كرده‌ همواره‌ برنامه‌ را به‌ سه‌ قسمت‌ قدم‌ آزاد دستجلوي‌ آزاد، يورتمه‌ و چهار نعل‌ تقسيم‌ كرد تا عضله‌هاي‌ او پرورده‌ شده‌ و شاداب‌تر شوند. با كار روي‌ پستي‌ و بلندي‌ها اسب‌ را چالاك‌تر و گام‌ هايش‌ را محكم‌ و استوارتر مي‌كنيم‌. كار در صحرا اسب‌ را چالاك‌ و مطيع‌تر مي‌كند.
 پس‌ كار با اسب‌ به‌ دو قسمت‌:
 1- ميدان‌ محصور - مانژ - در حداقل‌ زمان‌ 
 2- صحرا، در حداكثر زمان‌ مناسب‌ 
 تقيسم‌ مي‌شود.

 4. زمان‌
نبايد فراموش‌ كرد كه‌ نمو جسماني‌ و روحي‌ اسب‌، هر قدر هم‌ سوار ماهر و با تجربه‌ باشد، مطيع‌ قوانين‌ متغير طبيعت‌ است‌ و هيچ‌ يك‌ از تقاضاهاي‌ سوار نمي‌تواند رشد و نمو اسب‌ را به‌ جلو انداخته‌ و يا تسريع‌ كند.  صبر و حوصله‌ مربي‌ و ملايمت‌ او اهميت‌ فوق‌العاده‌اي‌ در تعليم‌ و تربيت‌ دارند.
با بررسي‌ رواني‌ يا چگونگي‌ روند تربيتي‌ اسب‌، مي‌توانيم‌ تأثيري‌ مثبت‌ بر روح‌ و روان‌ او داشته‌ باشيم‌. اسب‌ حافظه‌اي‌ قوي‌ دارد و اگر بتوان‌ از آن‌ به‌ درستي‌ بهره‌برداري‌ كرد، تربيت‌ سرعت‌ بيشتري‌ پيدا كرده‌ و در صورت‌ تكرار اشتباه‌ و حك‌ آن‌ در حافظه‌ اسب‌، تربيت‌ به‌ تأخير افتاده‌ و زدودن‌ عادت‌ بد از حافظه‌ اسب‌، بي‌ اندازه‌ مشكل‌ خواهد شد.
استعداد و هوش‌ و ذكاوت‌ اسب‌ها مختلف‌ است‌. اغلب‌ اسب‌ها به‌ سرعت‌ به‌ تقاضاي‌ سوار جواب‌ مي‌دهند و برخي‌ ديگر بر عكس‌ خيلي‌ دير و به‌ سختي‌ مقصود سوار را درك‌ مي‌كنند. اسب‌ معمولاً آرام‌ و ملايم‌ بوده‌ و به‌ رفتار خوب‌، صدا و نوازش‌هاي‌ سوارش‌ فوق‌العاده‌ حساس‌ است‌ بايد بدانيد كه‌ تنبيه‌ او را مطيع‌ نكرده‌ بلكه‌ بر عكس‌، او را مرعوب‌ و ترسو مي‌كند. اسب‌ موجودي‌ با فكر و دقيق‌ است‌ زيرا اغلب‌ اوقات‌ حركتي‌ را كه‌ روز قبل‌ در كمال‌ سختي‌ اجرا كرده‌ فرداي‌ آن‌ روز بهتر انجام‌ مي‌دهد. صبر و حوصله‌ او زياد ولي‌ نامحدود نيست‌، بنابراين‌ شناخت‌ حد و اندازه‌ تقاضاي‌ سوار در اندازه‌هاي‌ تحمل‌ اسب‌ در مراحل‌ تربيت‌ و تعليم‌ بي‌اندازه‌ مشكل‌ است‌. تربيت‌ و تعليم‌ اسب‌ را مطيع‌ كرده‌ خلق‌ و خوي‌ او را تا حدي‌ نرم‌ مي‌كند ولي‌ ماهيت‌ او را كاملاً تغيير نمي‌دهد. اسبي‌ شرور و موذي‌ هرچه‌ هم‌ به‌خوبي‌ تربيت‌ شده‌ باشد بايد همواره‌ تحت‌ نظر باشد.
فقط‌ با در نظر گرفتن‌ استعداد و كار برنامه‌ريزي‌ شده‌ در چهارچوب‌ روش‌ صحيح‌ مربي‌گري‌، مي‌توان‌ تربيت‌ اسب‌ را تسريع‌ كرد. وضع‌ جسماني‌ و طبيعت‌ او هم‌ بايد مورد دقت‌ و مطالعه‌ قرار گيرد. با دقت‌ در ساختمان‌ بدن‌ اسب‌، سهولت‌ تغذيه‌ و عمل‌ هضم‌، مي‌توان‌ محسنات‌ يا برعكس‌ معايب‌ آن‌ را كاملاً حدس‌ زده‌ و از محاسن‌ آن‌ استفاده‌ بهينه‌ و معايب‌ آن‌ را رفع‌ كرد.
 برگرفته از درسهای استاد نشاطی