اندام شناسی اسب ادامه
دهنهگاه دهنهگاه در ماديان فاصله دندانهاي ثنايا تا دندانهاي آسيا است و در اسب فاصله بين دندانهاي انياب است با آسيا. سـق چنانچه از اسم آن مستفاد ميگردد، سق، سقف دهان را تشكيل داده، داراي تعريف مخصوصي نميباشد. لثهها همان غشاء مخاطي دهان هستند كه دور حفرههاي دندان را پوشانده و براي استحكام آنها به كار ميروند.
لثهها بايد به رنگ پشت گلي بوده و بدون درد و ورم باشند. دندانها تعداد آنها در اسب چهل و در ماديان 36 است و شرح كامل آنها در مبحث سن بيان خواهد شد. از نقطه نظر اسبشناسي دهان به طور كلي بايد تازه (به واسطه ترشح بزاق كه كفآلود به نظر ميرسد) و قشنگ بوده و جامع صفاتي باشد كه از لحاظ اسب شناسي حائز اهميت است.
دهان هم مانند اندام حركت و هوش در تربيت اسب مهم بوده و در صورت معيوب بودن ممكن است تربيت اسب به كلي غيرممكن شود. عدم اطلاع و خشونت سوار باعث اين عيب شود. چانه در قسمت تحتاني لب زير قرار گرفته است. ريش در قسمت خلفي چانه واقع شده است. اين محل ممكن است به واسطه فشار زنجير هويزه مجروح شود. فاصله خارجي بين دو شاخه فك پائين اين عضو از عقب به حلق و از جلو به ريش، از طرفين به لبهاي تحتاني و شاخههاي فك پائين محدود است اين فاصله بايد وسيع و بيعيب بوده و غدد متورم در آن ديده نشود.
لبههاي تحتاني شاخههاي فك پائين شاخههاي فك پائين قاعدة آنست و بايد خشك و داراي رشد طبيعي بوده فاصله آنها از يكديگر هم مناسب باشد. غدد نكفه غدد توليد كنندة بزاق و مكعب مستطيل هستند كه در زير گوشها قرار گرفته و از دو طرف شياري مخصوص تشكيل ميدهند كه تعيين كننده حد فاصل بين سر و گردن است. در صورتي كه اين شيار به خوبي واضح نباشد اتصال سر و گردن صحيح نبوده و عيب بزرگي براي اسبهاي سواري محسوب ميشود. گلو اين عضو در عقب شاخههاي فك پايين و ابتداي گردن واقع شده، اين ناحيه فوقالعاده حساس بوده و بايد دقت كرد كه فشار بند زير گلوئي آن را متورم نكند. سـر گفتهايم كه سر از ديدگاه نژاد، رفتارشناسي و قشنگي چه بسا اهميت داشته و شكل ظاهري آن هم بايد مورد توجه باشد. سر آئينه نجابت، هوش و نژاد اسب است و اگر همه قسمتهاي آن بهطور متناسب با هم تركيب شده باشند چشمانداز زيبائي داشته و اسب را مليح و زيبا ميكند. سر در نژادشناسي اهميت داشته و در اقسام نژاد، ممكن است بيني و پيشاني مسطح، برجسته و يا فرو رفته باشند. زيبايي سر سر موقعي زيبا است كه هم اجزاء و هم تركيب آن متناسب باشد و علائم اين نوع سر كه خود دليلي است بر اصالت و نجابت: در بالا پهن و عريض ـ در قسمت پايين تنگ و نسبتاً كوچك ـ داراي پوست ظريف با موهاي نرم ـ گوشها خدنگ و كوچك ـ چشمها درشت و باز ـ منخرين وسيع ـ فاصله بين دو شاخه فك پائين متناسب در حاليكه رگهاي از زير پوست به خوبي ديده شوند. گردن گردن از جلو و بالا به قفا و غدد نكفه و گلو، و از عقب و پايين به جدوگاه و سينه محدود است.
گردن و سر در حقيقت به منزله اعضاء متعادل كنندة اسب عمل ميكنند. قاعده گردن را فقرات گردن ـ عضلات قوي و متعدد رباط گردني ـ قصبهالريه و مري تشكيل داده داراي دو سطح ـ دو كنار و دو انتها و اشكال مختلف ميباشد. سطوح گردن در سمت راست و چپ واقع شده، اندازه آن بايد متناسب و نسبتاً مدور و كمي برجسته باشند.
كنار فوقاني گردن كنار فوقاني گردن رستنگاه يال است. در اسبهاي نجيب و اصيل موهاي يال نرم و ظريف و در اسبهائي از نژاد پست و معمولي موهاي يال زبر و خشن است.
كنار تحتاني گردن قاعده كنار تحتاني گردن از مري ـ قصبه الريه و عضلات مخصوصي تشكيل شده كه زير گردن هم ناميده ميشود. در اين قسمت گردن، در هر طرف شياري موجود است كه وريد بزرگ وداجي در آن قرار گرفته و بدين جهت آنها را ناودان وداجي ميگويند.
انتهاي قدامي گردن اتصال گردن به سر بايد باريكتر از اتصال گردن به جدوگاه بوده و با شيار مخصوصي كه غدد بزاقي را تشكيل ميدهند از سر جدا باشد. انتهاي خلفي گردن اتصال گردن به سينه و جدوگاه كه انتهاي خلفي گردن ناميده ميشود بايد پهنتر از انتهاي فوقاني بوده و متناسب باشد. جدوگاه در بالاي شانهها جدوگاه قرار گرفته و بايد متناسب و تا اندازهاي برجسته، كشيده و شيب آن به سمت كمر متمايل بوده و دو سطح دو طرف آن شيبي متناسب به طرف پائين داشته باشند. اين نوع جدوگاه به سرعت حركات شانه افزوده و تكيهگاه خوبي براي قرار گرفتن زين ميباشد.
سينه
سينه را ميتوان به سه قسمت تقسيم كرده و هر قسمت را جداگانه بررسي كنيم. شانه يا كتف شانه يا كتف كه قاعده آن را استخوان كتف تشكيل داده و انتهاي اين استخوان مثلثي شكل، با استخوان بازو مفصل شده نوك شانه را تشكيل ميدهد.
ين عضو از ديدگاههاي زير قابل مطالعه است: 1- طول شانه، از انتهاي بالايي استخوان كتف تا نوك شانه اندازه گرفته ميشود. اگر شانه دراز باشد معمولاً سينه هم بلند است كه اگر عضلاني هم باشد براي اسبدواني مناسب است. درازي شانه در صورتي كه از طول بازو بكاهد، اسب را معيوب ميكند. 2- امتداد شانه، اسب سواري بايد مورب و از بالا به پايين قرار گرفته و از عقب به جلو متمايل باشد. اين صفت در صورتي كه با بلند بودن شانه توأم باشد، نشانه از دونده و متحرك بودن است و موجب آساني و سرعت حركت ميشود. 3- شانه نبايد خيلي جلو باشد كه در اين صورت جدوگاه در زير زين تحت فشار قرار گرفته زخمي ميشود.
به علاوه اگر شانه خيلي جلو باشد از اريب آن كاسته و براي سرعت مناسب نخواهد بود. عضلات شانه اسب بايد به اندازه كافي رشد كرده باشند. به طور كلي شانه بايد طويل ـ مايل از عقب به جلو و از بالا به پايين - عضلات آن قوي بوده و آزادانه حركت كند. بـازو بازو مابين شانه و ساعد قرار گرفته و قاعده آن را استخوان بازو و عضلات محاط بر آن تشكيل ميدهند. استخوان بازو از بالا به استخوان كتف متصل شده، نوك شانه را از خارج تشكيل ميدهد. از پايين به استخوان ساعد متصل شده، مفصل آرنج يا مرفق را به وجود ميآورد.
اگر بازو را بررسي ميكنيم نكات زير از نظر دور نشود: 1. اندازه بازو بازو بايد اندازة متناسب داشته و عضلات آن قوي باشد تا اسب بتواند با هر سرعت دلخواه حركت كند. بازوي بلندتر از خصايص اسبهاي دونده و سواري بوده و بازوي كوتاه مخصوص اسبهاي باربر ميباشد. 2. امتداد بازو امتداد بازو بايد حتيالامكان بر امتداد استخوان شانه عمود باشد و اين موضوع در بررسي اندام اسبهاي دونده و سواري بايد كاملا" مورد توجه باشد. چه، اگر بازو بهطور افقي قرار بگيرد اول از سرعت اسب ميكاهد و دوم او را آماده براي رو رفتن كند. عضلات اين ناحيه در اسبهاي دونده و سواري بايد كشيده و محكم بوده و در اسبهاي باركش حجيمتر باشند. مرفق يا آرنج قاعده آن را قسمت فوقاني زند زيرين تشكيل ميدهد، بايد اندازهاش متناسب با محور بدن موازي و داراي عضلات قوي باشد. اگر آرنج به بدن اسب چسبيده و مايل به سمت داخل باشد، دست اسب به خارج مايل شده و به اصطلاح سگ دست خواهد شد. اگر آرنج زياده از حد از بدن دور و به خارج مايل باشد، دست اسب به داخل برگشته و به اصطلاح شير دست ميشود. سيخچه قطعة شاخي برجستهاي در ثلث تحتاني ساعد است كه در اسبهاي نجيب و اصيل، كوچك و در ديگر اسبها، معمولي و بزرگ است. ساعد قاعده اين ناحيه را استخوانهاي ساعد (زند زبرين ـ زند زيرين) و عضلات آن تشكيل ميدهند. ساعد اولين قسمت دست است كه از بدن جدا و آزاد ميباشد. بلندي و امتداد اين ناحيه از نقطه نظر اسب شناسي بايد مورد دقت قرار گيرد. 1. اندازة ساعد ساعد اسب سواري بايد متناسب و كمي بلند باشد. اسبهاي دونده بايد ساعدي بلندتر داشته باشند. 2. حالت ساعد ساعد هر اسبي اعم از سواري ـ باربر، دونده و... بايد بر سطح زمين عمود باشد و عضلات اين ناحيه قوي و محكم بوده، روي هم رفته شبيه به مخروط ناقصي باشند كه قاعده آن در بالا قرار گرفته است. چنانچه ساعد بر زمين عمود نباشد، تقسيم وزن بدن بهدرستي امكانپذير نشده و سواري بر روي چنين اسبهائي خطرناك است. زانو از بالا به ساعد و از پايين به قلم محدود است. از نظر شكل خارجي زانو داراي دو سطح (جلويي ـ عقبي) دو كناره (خارج ـ داخل) ميباشد. سطح جلويي آن بايد نسبتاً مدور صاف و بدون برآمدگي و جاي زخم بوده و كنارههاي زانو (داخلي ـ خارجي) بايد حتيالامكان مدور باشند. زانو بايد در امتداد ساعد - با آن شاقول - باشد. شاقول نبودن و انحراف آن به هر سمت، عيب است. قلم بين زانو و قوزك قرار دارد. قلم بايد عمود، در قسمت جلو مدور، صاف و كاملاً بيعيبباشد. هرچهقرهقوشبهاوتار يا محل عبور آنها نزديكتر باشد، خطرناكتر است. قوزك قوزك يا مفصل مچ، بين قلم و بخلق قرار گرفته است. مچ بايد محكم، قوي، عريض و فاصلهاش از كف سم مناسب باشد. اگر مچ كوچك باشد محكم و قوي نيست و بلندي بيش از حدّ آن از كف سُم نشانه پيهاي كوتاه است. زخمي بودن آن دليل بر تپق زدن اسب است. اين عارضه گاهي به دليل شاقولي نبودن و گاهي هم ناشي از نعلبندي غلط است. عارضه اوّل نقص جسمي است و رفع آن تا اندازهاي مشكل. عارضه دوم با نعلبندي صحيح اصلاحپذير است. تـاج تاج بند دوم انگشت و آخرين قسمت دست است كه قبل از جعبه شاخي سم قرار گرفته و به خوبي ديده ميشود. اسخوان تاج بايد قطور و پهن باشد. در اين ناحيه غالباً زوائد استخواني به نام پشتك به وجود آمده اسب را چلاق ميكنند. به اين دليل در موقع انتخاب اسب معاينه اين ناحيه فراموش نشود.
سـم
سم محتوي بند سوم انگشت يعني آخرين ناحيه دستها يا پاهاي جلويي است. از آنجا كه سمها بسيار آسيبپذير هستد هر اسبدار و يا سواري بايد ساختمان داخل و خارج و نگهداري از آن را دانسته و به كار ببندد كه شرح آن در ديگر فصول آمده است.
دوّم - قسمت مياني يا كمر اين قسمت تشكيل شده از: پشت ـ كمر ـ آبگاه ـ تنگگاه ـ دنده و سينه ـ شكم پشت پشت در قسمت بالايي دندهها و بين جدوگاه و كمر قرار گرفته است. اين ناحيه به منزله پل يا طاقي است كه وزن را تحمل ميكند و بايد محكم و قوي بوده، خط فرضي روي آن افقي با تمايلي جزئي از عقب به جلو قابل رؤيت باشد. فقط دراينحالتحركتاسبنرموآسان است. فراموشنكنيم كه تمايل خط مورد اشاره نبايد از حد طبيعي بيشتر باشد. پشت ممكن است گاهي گود باشد كه آن را كمر چال گويند و اگر اين گودي زياد باشد اسب را زين پشت گويند. اين دو حالت باعث راحتي سوار است، ولي پشت اسب را ضعيف ميكند. پشت ممكن است بر عكس، برجسته باشد كه در اين حال اسب را ماهي پشت يا كمر قاطري نامند. اين نوع پشت فوقالعاده قوي است، ولي از آنجا كه نميتواند نشست سوار را تحمل كند براي سواري مناسب نبوده بهتر است براي باربري از آن استفاده شود.
كمر يا نافگاه اين ناحيه از جلو به قسمت پشت اسب، از عقب به كفلها و از طرفين به پهلوها محدود ميشود. نافگاه بايد كوتاه، پهن و مستقيم بوده و خط اتصال آن با كفل و پشت نامحسوس و موزون باشد. عضلات اين ناحيه هم بايد قوي و محكم باشند. مهمترين عارضه اين ناحيه كمري بودن اسب (حساسيت فوقالعاده كمر) است و گاهي هم دچار عارضه زين زدگي ميشود.
آبگاه
آبگاه يا پهلو در طرفين نافگاه، عقب دندهها و جلوي گوهها واقع است. آبگاه متناسب بايد كوچك و پُر باشد. حركات اين ناحيه در حال قدم و يورتمه و چهارنعل بايد توجه كامل سوار را به خود جلب كند. با تمركز روي حركتهاي آبگاه ميتوان به وجود يا عدم وجود بيماري «يلپيك» پي برد چرا كه اگر دستگاه تنفس اسب سالم باشد، حركات اين ناحيه آرام، متناوب و مرتب است. برعكس اگر اين ناحيه دچار عارضهاي شده باشد او مجبور است براي تنفس از عضلات ديگر هم كمك بگيرد، كه در نتيجه حركت سريع و نامنظم شده و هنگام خروج هوا از ريهها انقباض عضلات و حركت ناگهاني اين ناحيه به خوبي مشهود است.
اين بيماري هم ميتواند باطل كننده معامله در مدت 9 روز از زمان انجام آن باشد. سه ناحيه پشت ـ كمر ـ آبگاه را قسمت فوقاني يا خط فوقاني هم مينامند. در صورتي كه تنگگاه، دندهها، سينه و شكم، قسمت تحتاني يا خط تحتاني ناميده ميشوند. تنگگاه تقريباً ده سانتيمتر عقب آرنجها و پايين سينه قرار دارد. اين ناحيه بايستي اندكي فرو رفتگي داشته باشد تا اين كه تنگ به خوبي در محل خود جا بگيرد. ممكن است در اثر تنگزدگي، تنگگاه مجروح شود. بنابراين هيچگاه تنگ را گره نزنيد. دنده و سينه دندهها ديوارههاي دو طرف قفسه صدري را تشكيل ميدهند. هر چه طول دندهها بيشتر و فاصله آنها در دو طرف با يكديگر زيادتر باشد اسب قدرت تنفسي بيشتري دارد. قبلاً هم گفتيم كه سينه اسب بايد عريض، طويل، كشيده، يعني روي هم رفته بيضي شكل باشد. شكم در زير تهيگاه و جلوي آلات تناسلي (در اسب) قرار گرفته و براي قشنگ بودن بايد به همراه سينه استوانهاي شكل باشند. اگر شكم زياد بزرگ باشد اسب را شكم افتاده يا شكم گاوي نامند كه بيشتر اسبهاي پرخور به اين شكل هستند كه گاهي بد خوراكي و سوء تغذيه هم منجر به اين عارضه ميشود. اسبي كه همواره كاه ميخورد پس از مدتي شكم مياندازد. كوچكي و كشيده شدن شكم هم دليل بر بيماري جهاز گوارش و يا سوء تغذيه است.
سوم - قسمت عقب يا خلفي اين قسمت تشكيل شده از: كفل ـ گوه ـ دم ـ سرين ـ ران ـ ساق ـ مفصل خرگوشي ـ سم كفل از جلو به نافگاه، از عقب به دم و از طرفين به تهيگاه و رانها محدود است. كفل بايد كشيده، پهن و عضلاني باشد. اسبي كه كفل كشيده دارد براي سواري مناسب است. كفل بايد نسبتاً مايل بوده و اين امتداد هر چه به خط افقي نزديكتر باشد اسب براي دوهاي سرعت مناسبتر است. اقسام كفل: كفل افقي كفلي است نزديك به خط افقي.
اين نوع بهترين و قشنگترين است. كفل افتاده كفلي است كه بيش از حد به طرفين افتاده باشد. اين نوع كفل بدمنظر و براي دوهاي سرعت هم نامناسب است. كفل مضاعف در صورتي كه عضلات كفل زياده از حد رشد كرده و در قسمت بالا شكلي ناوداني تشكيل دهند، آن را كفل مضاعف گويند. اين نوع كفل مخصوص اسبهاي باركش است. كفل تيز يا قاطري كه آن را كفل بزي هم ميگويند، كفلي است كه عضلات اطراف آن ضعيف و فرو رفته باشد در اين حال كفل شبيه شيرواني شده بد منظر و فوقالعاده ضعيف است. كوچك شدن يكي از كفلها دليل بر بيماري است كه اغلب وجود اوفه يا بيماري ديگري در مفصل خرگوشي را ثابت ميكند. گوه برجستگي استخوان لگن قاعدة آنست و بايد اتصال آن به كفل بدمنظر نباشد. گاهي ممكن است اين عضو ضربه خورده و بشكند، پس بايد دقت كنيم او را از دربهاي تنگ و با سرعت عبور ندهيم. دم ستون فقرات قاعده آن را تشكيل داده و از جلو به كفل وصل شده است.
چنانچه دم از بالاي كفل شروع شده باشد، گويند اتصال دم به كفل خوب است و چنانچه پايين باشد اتصال آن را بد ميگويند. موهاي دم اسبهاي اصيل خيلي نرم و برعكس در نژادهاي معمولي زبر و خشن است. دم اسب ممكن است به يك طرف مايل شود. در اين حال آن را دمكج گويند. مهمترين و خطرناكترين بيماري دم جرب و جراحات ناشي از سايش قشقون است. در صورت ابتلاء اسب به بيماري جرب بايد فوراً او را از ساير دواب جدا و محل او را با دقت ضدعفوني كرد.
ولي اگر جراحات در اثر سايش قشقون باشد درمان چندان مشكل نيست. سرين در زير كفل و در عقب ران واقع شده و برجستگي قسمت فوقاني آن را زاويه سرين گويند.
سرين بايد پهنا و بلنداي مناسب داشته و عضلاني باشد. ران قاعدة آن استخوان فخذ و عضلات قوي دور آن است و از جلو به تهيگاه، از عقب به سرين، از بالا به گوه و كفل، از پايين به مفصل ران محدود شده است.
ران داراي دو سطح است يكي خارجي و ديگري داخلي كه سطح داخلي آن را شلوار اسب هم ميگويند. ران بايد در سمت خارج قطور، در سمت داخل مدور، صاف و داراي عضلات قوي و محكم باشد. ران نسبتاً طويل براي سرعت هم مناسب است. ساق استخوانهاي ساق (قصبه كبري و صغري) قاعده آن را تشكيل داده از بالا به ران و از پايين به مفصل خرگوشي محدود شده است. نيمرخ اين عضو بايد عريض ـ طويل و داراي عضلات قوي و محكم بوده و از بالا به پايين و از جلو به عقب قرار گرفته باشد. ساق كوتاه و عضلاني از خصايص اسبهاي باركش است.
استخوان در اين ناحيه كاملاً زير پوست قرار گرفته و هرگونه ضربه شديد آن را ميشكند. سابق اسبي را كه استخوان ساقش شكسته بود اعدام ميكردند ولي امروزه در بعضي از كشورها آن را هم معالجه ميكند.