مهارت های فکری
چهار نوع از مهارت های فکری که مربی با استفاده از آن ها می تواند به سوارکار و خودش کمک کند، عبارتند از : تعیین هدف، ایجاد اعتماد به نفس، کنترل هیجانات درونی و ایجاد تمرکز.
مهارت های گفته شده، در واقع، اصول و پایه ی آمادگی روحی و روانی سوارکار است. همان گونه که دستیابی به مهارت های فیزیکی نیزا به تمرین دارد، برای دستیابی به مهارت های فکری نیز، سوارکار به تمرین و پشتکار نیاز دارد. البته میزان این تمرین در سوارکاران مختلف، متفاوت است. 
مهارت های فکری از دو طریق به سوارکار کمک می کنند، که عبارتند از :
1.ایجاد پلی بین عوامل بیرونی و درونی 
2.کمک به افزایش یادگیری 
مربی و سوارکار، همچنین باید فعل خواستن و برنده شده را برای خود تعریف کرده، تفکرات مثبت را برای از بین بردن ترس ایجاد کنند. 
تعیین هدف
مشخص کردن اهداف خاصی برای برنده شدن و موفق بودن، بسیار الزامی است. سوارکار باید اهداف مشخص و تعریف شده ای را برای خود تعیین کند. در این صورت، برای رسیدن به آنها تلاش خواهد کرد. سوارکاران دقیقا می دانند چه می خواهند و برای رسیدن به اهدافشان، چه باید انجام دهند. این اهداف می تواند در قالب اهدافی کوتاه مدت و یا بلند مدت تعریف شود. برای مثال، اهداف کوتاه مدت را می توان به صورت اهدافی تعریف کرد که روزانه، هفتگی و یا ماهانه بتوان به آنها دست یافت؛ در صورتی که اهداف بلند مدت در زمانی یک ساله و یا در طول دوران سواری، قابل دستیابی است. برای رسیدن به اهداف بلند مدت، باید اهدافی کوتاه مدت را به طور مشخص تعریف کرد. و مرحله به مرحله به آنها دست یافت .
 
ویژگی های اهداف خوب
ویژگی اهداف خوب عبارتند از :
1.به صورت اهداف بلند مدت، کوتاه مدت و فوری تقسیم می شوند .
2.سوارکار مرحله به مرحله (مانند خشت روی خشت گذاشتن)، آن ها را ببیند؛ ضمن اینکه اهدافش نیز ملموس باشند. 
3.برای سوارکار قابل پذیرش باشند .
4.ضمن اینکه تلاش پذیر بوده، واقعی نیز باشند (اهدافی نباشند که دستیابی به آنها مقدور نباشد) 
اما قابل پذیرش بودن هدف، برای سوارکار یعنی چه؟ این عبارت، به آن معناست که شما صرفا برای دستیابی به هدفی تلاش خواهید کرد که باور داشته باشید آن هدف، درست و صحیح است. به عبارت دیگر، سوارکار باید هدف را قبول داشته باشد تا برایش تلاش کند. این یعنی مربی نمی تواند برای سوارکار هدف تعیین کند، و این کار باید یک تصمیم مشترک باشد. 
زمانی که با اسب سر و کار دارید، برخی تجدید نظرها و یا واپس زدن ها، اجتناب ناپذیر است؛ یعنی برای رسیدن به هدف نهایی، گاهی باید اهداف را دوباره تعریف کرد. به عبارت دیگر، طرح ها و برنامه ها را نباید دائمی تلقی کرد و همیشه باید جای برخی تجدید نظرها را باز نگه داشت. این انعطاف پذیری، در واقع به شما کمک می کند تا از پیش آمدن برخی وقایع که از موقعیت جلوگیری می کنند، ممانعت کرده، راه رسیدن به اهداف را هموارتر کنند. 
سوارکار باید تشویق شود که اهدافی بزرگ و طولانی مدت را در کناراهداف کوتاه و قابل دستیابی، برای خود تعریف کند. بسیاری از افراد، شجاعت تعریف اهداف بلند مدت را ندارند؛ زیرا از اینکه به آنها نرسند، نگران می شوند و می ترسند. در واقع، اینجاست که تعیین اهداف کوتاه مدت و قابل دستیابی، به ایجاد اعتماد به نفس کمک می کند. به هر حال، به این نکته نیز باید توجه کرد که در تعریف اهداف نهایی، باید واقع گرا بود و به واقعیت ها توجه کرد .

 ایجاد اعتماد به نفس
عواملی که در ایجاد و یا از بین بردن اعتماد به نفس نقش دارند، عبارتند از :
1.موفقیت یا شکست : این دو عامل، به میزان بسیار زیادی به تعیین اهداف بستگی دارند. به همین دلیل است که مربی و سوارکار باید در تعریف اهداف، واقع گرا باشند. در حقیقت، موفقیت، نتیجه ی موفقیت است؛ و به عبارتی، موفقیت، فرزند موفقیت شماست .
2.مشاهده ی موفقیت دیگران:یک سوارکار از عملکرد موفق افراد دیگر، روحیه می گیرد .
3.به شما بگویند و یا به خودتان بگویید که « تو می توانی به این هدف دست یابی » (یعنی فعل « می توانی» را برای خود صرف کند) : بخش مهمی از نقش مربی این است که به سوارکار بفهماند که او می تواند به اهدافش دست پیدا کند. این نکته که سوارکار به خودش بگوید « تو می توانی » نیز به موفقیتش کمک می کند و در واقع، خودباوری را در وی تقویت می کند .
4.احساس اینکه چگونه یک کار را انجام داده ای یا انجام بدهی: احساسات ناشی از انجام یک کار و یا کسب یک تجربه، بسیار مهم است؛ به عنوان مثال، اگر موفقیت همراه با کسب یک تجربه بوده باشد(عدم درک موفقیت یا چگونه موفق شدن)، برای سوارکار، شیرین نخواهد بود.


 کنترل هیجان
آیا هیچ فکر کرده اید که مثلا یک سوارکار، مسابقه ی سه روزه را به خاطر هیجانی شدن و یا عصبی شدن در مرحله ی پرش نمایشی از دست داده باشد؟ یک سوارکار موفق، باید قادر باشد هیجانات خود را کنترل کند، تا روی عملکرد آن ها تاثیر منفی نداشته باشد. مربی نیز باید نسبت به مسائل کوچک و ریز، حساس باشد؛ به عنوان مثال، درک کند که آیا سوارکار مشکلات درونی و یا مالی دارد یا خیر؟ و نیز باید به آن ها کمک کند که روی مسابقه تمرکز کنند. یک مربی خوب با شناختی که از سوارکارش دارد و نیز اینکه همیشه نظاره گر رفتارش است، درک می کند که چه موقع در سواری او دخالت کند و چه وقت وی را به حال خودش واگذارد .
بسیاری از سوارکاران در زمان انجام مسابقه، استرس دارند. مربی باید در این طور مواقع، به نکات زیر توجه کند :
1.عدم انجام تغییرات، بلافاصله قبل از مسابقه
2.عدم تاکید بیش از حد به اهمیت مسابقه 
3.تنها گذاشتن سوارکار، زمانی که او (سوارکار) به آرامش نیاز دارد .
4.صحبت کردن با سوارکار، زمانی که به حمایت نیاز دارد. 
5.داشتن برنامه ریزی برای مسابقه، از قبل 
6.داشتن آلترنایتوها و یا جایگزین های مناسب برای مشکلات قابل پیش بینی 


 تمرکز
تمرکز، عبارت است از جمع کردن تماس حواس روی یک موضوع، بدون در نظر گرفتن حواشی آن. سوارکار به جای بردن، باید به این فکر کند که برای برنده شدن، چه کار باید انجام داد. اینجاست که اهمیت تعیین اهداف، پر رنگ می شود؛ برای مثال، سوارکاری که در مسابقه ی پرش نمایشی کار می کند، به جای تمرکز روی تمام مسابقه، باید به این فکر کند که چگونه هر مانع را پشت سر بگذارد. این نکته همچنین موید این مطلب است که چرا نباید روی موفقیت بیش از حد تاکید داشت. به عبارت دیگر، نباید موفقیت را بیش از حد بزرگ کرد (به هر قیمتی). تمام عواملی که در قبل ذکر شد و روی عملکرد سواری موثر هستند، می توانند روی تمرکز سوارکار نیز تاثیر بگذارند و تمرکز وی را منحرف کنند.
عموما خطرناک ترین انحرافی که در تمرکز سوارکار پیش می آید و از درون وی سر می زند، چیزی نیست، مگر شک کردن و نگرانی از سر زدن اشتباه. اینجاست که مربی، نقش حمایت کننده را بازی کرده، به سوارکار گوش زد می کند که هر کسی ممکن است اشتباه کند(و تنها او نیست که ممکن است اشتباه کند). به هر حال، باید توجه کرد که سوارکار به جای اینکه روی یک مانع خاص فکر کند، روی مانع بعدی متمرکز شود. سکوت مجدد و برگشت به تمرکز، یکی از ویژگی های سوارکاران موفق است. 

اعتقاد به اصل « خواستن، توانستن است»
داشتن آمادگی، کار سخت و تلاش، برای موفقیت کافی نیست ؛ بلکه عوامل روحی، از جمله عوامل مهم در موفقیت هستند. سوارکار به جای فکر کردن به شکست های قبلی، باید به موفقیت های پیش رو فکر کند. داشتن تفکرات منفی، مهم ترین عوامل بازدارنده در یک سوارکار موفق است. واکنش باید به شکلی باشد که به سوارکار کمک کند تا به آنچه در ذهنش می گذرد، دستیابی پیدا کند (واکنش بدن باید در راستای تفکرات ذهنی فرد باشد). اگر سوارکار مدام در این فکرباشد که اسبش با مانع برخورد می کند، مسیر را اشتباه رفته، و یا فرمانی را اشتباه برداشت کرده است، با آن ها مواجه خواهد شد. در واقع، این ها فرمان های ناخواسته ای هستند که سوارکار از طریق بدنش، به اسبش منتقل می کند .


 مثبت اندیشی
اگر تصورات ذهنی سوارکار، تصوراتی مثبت باشد، بازده کار وی در مواردی نیز چنین خواهد بود. به عبارت دیگر، اگر سوارکار بر روی رسیدن به هدفش تمرکز کند، این مهم اتفاق خواهد افتاد. سوارکاران موفق، گاهی زمانی را برای مرور برنامه ی مسابقه اختصاص می دهند و در این زمان، کل برنامه را مرور می کنند، تا از تفکرات منفی و یا مشکلاتی که ممکن است در زمان مسابقه بروز دهد، جلوگیری کنند. 
مرور ذهنی مسابقه (قبل از مسابقه واقعی)، به سوارکار این قابلیت را می دهد تا کلیه برنامه ی مسابقه را در ذهن خود مرور کرده و در زمان مسابقه، کلیه تصورات ذهنی خود را به واقعیت تبدیل کند .
البته، برای برخی از سوارکاران مشکل است که در ابتدا، تصورات ذهنی روشنی از آنچه می خواهند داشته باشند، به دست بیاورند، اما به هر حال، این مهارت (کسب تصورات ذهنی)، به سوارکار کمک می کند که پیشرفت هایی در مسیر یادگیری سواری به دست آورد. تصور موفقیت، آن را به همراه خواهد داشت، و تصور شک، تقریبا با شکست واقعی همراه خواهد بود .
سوارکاران باید به مثبت اندیشی تشویق شوند؛ به شکلی که در ظاهر نیز آن را ابراز کنند (گویش ها، حرکات بدن و رفتار، نشان دهنده ی موفقیت باشد)؛ برای مثال، اگر مشکلاتتان را با همه در میان بگذارید، صرفا آن ها را بزرگ تر و بدتر کرده اید. به جای بیان مشکلات و منفی اندیشی، باید آن ها را شناخت و برای رفع آن ها برنامه ریزی کرد و در نهایت، این برنامه را به کار بست. مطمئن باشید، فقط شما نیستید که با مشکل روبرو می شوید ؛ بلکه تمام سوارکاران با مشکلاتی مواجه می شوند. چیزی که مهم است، چگونگی روبرو شدن با آن مشکل است. به خاطر داشته باشید، سر زدن اشتباه، بیانگر انجام کاری با پیشینه ی منفی اندیشی است. سوارکار باید خود و اسبش را باور داشته باشد. این مثبت اندیشی و داشتن اعتماد به نفس، برای کسب پیروزی ضروری است. به محض اینکه سوارکار خودباوری اش را از دست داده، اجازه می دهد که مشکلات بر وی غلبه کنند، اعتماد به نفس و تمرکزش را از دست خواهد داد، و اینجاست که اشتباهات شروع به سرزدن می کنند. البته، گاهی ممکن است کسب اعتماد به نفس برای سوارکار سخت باشد ؛ چرا که تفکرات ذهنی او، موارد زیر را به وی گوش زد می کنند:
الف) اسب او به خوبی اسب دیگران نیست و یا تجربه ی اسب دیگران را ندارد .
ب) این مسابقه، مشکل ترین مسابقه ی عمر است .
ج) او، سوار کاری آماتور است که با سوارکاران حرفه ای مبارزه می کنند. 
اینجاست که مربی باید نقش مهمی را ایفا کند. او باید تفکرات منفی را از ذهن سوارکار پاک کند و رفتاری از خود بروز ندهد که نشان هد، به موفقیت سوارکار شک دارد .
برای موفقیت، باید برنامه ای شفاف داشت. احراز رتبه و یا موفق شدن، به اهداف سوارکار بستگی دارد. اعتقاد به اینکه باید کاری را انجام داد و اعتقاد به اینکه شما می توانید آن کار را انجام دهید، اساس هر موفقیت است. سوارکاران موفق با مثبت اندیشی و بیان واضح (مثبت ) آنچه می خواهند انجام دهند، به آن خواهند رسید. 


 غلبه بر ترس
برای مربیانی که ترس را تجربه نکرده اند، کار کردن با سوارکارانی که ترسیده اند یا عصبی هستند، مشکل است. صرفا گفتن « ناراحت نباش »، برای مربی کافی نیست، و ترس سوارکار نیز با این بیان، از بین نمی رود.
اگر سوارکار می خواهد از سواری و از اسبش لذت ببرد، نباید اجازه بدهد که هیجان بر وی غلبه کند. اسب ها، موجوداتی بسیار حساس اند و بلافاصله به هیجان سوارکار پاسخ (عمدتا منفی) می دهند. اگر سوارکار بخواهد بر ترسش غلبه کند، ابتدا باید آن را بشناسد، و سپس فعل خواستن برای غلبه به آن را صرف کند .
آن ها باید با شجاعت و با اعتماد به نفس، طوری با ترس برخورد کنند، که گویا می خواهند بر آن غلبه کنند و آن را از بین ببرند. شما به عنوان مربی، باید در سوارکار، انگیزه ی کار بیشتر را ایجاد کنید. کار بیشتر، با غلبه بر ترس همراه است. از سوار کار خواهید طوری به موانع حمله کند، که انگار یک فوق ستاره ی بین المللی است و طوری برخورد کند که گویا اعتماد به نفس کامل دارد. با این روش، ترس نیز قابل کنترل خواهد شد.

 نقش مربی
یک مربی یا تمرین دهنده ی خوب، سه ویژگی دارد:
1.در ارتباط برقرار کردن، مهارت دارد. 
2.ایجاد انگیزه می کند .
3.مدیریت خوبی دارد .


مهارت برقراری ارتباط
مربی و سوارکار باید قادر باشند با یکدیگر ارتباط موثر برقرار کنند. اولین درس برقراری ارتباط موثر، این است که مربی باید این تصور را داشته باشد، حرف هایی را که می زند و یا رفتاری را که از خود نشان می دهد (با حرکات بدنش)، ممکن است به اشکال مختلف توسط سوارکار تفسیر شوند؛ در حالی که تفسیر سوارکار ممکن است مغایر منظور مربی باشد، و یا اصلا ممکن است سوار کار منظور مربی را درک نکند، و یا دستورهای وی را نشنیده باشد.
ارتباط موثر باید:
1.ثابت و منطقی باشد: گویش باید با تن صدا، حرکات بدن و چهره ی مربی هم خوانی داشته باشد.
2.خلاصه باشد: مختصر و مفید باشد.
3.مرتبط باشد:برای بیان حالتی خاص و یا موضوعی کوچک، حاشیه پردازی نکند. برای یک مربی، سوارکار ایده آل کسی است که بدون وابستگی به مربی، کار خود را انجام دهد .
4.مثبت باشد: درخواست های اصلاحی مربی (اعتراض وی )، باید عملکرد سوارکار را نشانه رود، و نه خود وی را. اصلاحات درخواستی، به جای ایجاد روحیه منفی، باید کمک کننده باشد؛ به عنوان مثال، به جای اینکه بگوید« چرا این کار را کردی؟ »، بگوید: « اگر این کار را می کردی، بهتر بود» .
همچنین، مربی باید خود را در عملکرد سوارکار سهیم بداند؛ یعنی موفقیت یا شکست وی را، موفقیت و شکست خود نیز تلقی کند .
مربی باید یک شنونده ی خوب نیز باشد. تمرکز نداشتن، گوش نکردن به حرف های سوارکار، علاقه نشان ندادن به حرف های سوار کار و وسط حرف او دویدن، نشان دهنده ی عدم توانایی مربی در برقراری ارتباط موثر است.

ایجاد انگیزه
بخشی از نقش مربی این است که در سوارکار، در موارد زیر ایجاد انگیزه کند: 
1.تلاش بیشتر و کسب نتیجه ی بهتر 
2.انجام اهداف از پیش تعیین شده .
3.لذت بردن از سواری 
برای دستیابی و انجام موارد گفته شده، مربی می تواند از راه های زیر عمل کند:
1.سوارکار را بشناسد و وی را به عنوان یک شخصیت جداگانه درک کند (هر سوار کار، شخصیتی مجزا و متفاوت با سایر سوارکاران دارد) .
2.تکنیک ها و روش های جدید را معرفی کند، تا از این راه ایجاد انگیزه کرده، و انجام کار را در سوارکار تقویت کند (عدم انجام فرامین تکراری) 
3.برای ارتباط بین کار و تلاش و عملکرد سوارکار تاکید داشته باشد. تجربه ثابت کرده است، اگر سوارکار مسیر موفقیت خود را شناسایی کند، به آن دست خواه یافت .
4.اهدافی را برای سوارکار تعیین کند، که اعتماد به نفس و خودباوری را به وی منتقل کند .
5.تشویق هایش دائم و جهت دار باشد. 
6.برای تاکید بر چگونگی مبارزه در زمان های مختلف، از مدل های متفاوت استفاده کند (تنوع پذیر باشد و از انجام حرکات تکراری و ثابت جلوگیری کند) .
 
مدیریت و رهبری
مربی به صورت مستقیم و با تاثیراتی که روی سوارکار دارد، نقش یک مدیر را نیز بازی می کند. سوارکاران باید برای مربیان احترام قائل شوند. رعایت موارد زیر توسط مربی، سوارکار را به احترام بیشتر به مربی تشویق می کند :
1.خودتان باشید (خودبزرگ بین نباشید) :دوست بودن و احترام به عقاید شخصی افراد چیزی است که مربی را بزرگ و یا وی را خرد می کند .
2.در انجام کار، ثبات داشته باشید .
3.محیطی مناسب برای یادگیری فراهم کنید. 
4.به تلاش دیگران احترام بگذارید
5.انعطاف پذیر باشید.