اصول‌ و قواعد كلي‌ تربيت‌ اسب‌ 



 

صفات‌ يك‌ اسب‌ كاملاً تربيت‌ شده‌
  كاملاً آرام‌ و ملايم‌ بوده‌ و در عين‌ حال‌ تحرك‌ مناسبي‌ داشته‌ باشد.
  گام‌هايش‌ كاملاً طبيعي‌ و مناسب‌ باشد.
  كاملاً متعادل‌ و سبكبال‌ باشد.
  دقيق‌ و هوشيار، در حين‌ كار خوشحال‌ و بشاش‌ باشد.
  در طول‌ مدت‌ تمرين‌ به‌ دهنه‌ بوده‌ و پاها كاملا" به‌ زير كشيده‌ شده‌ باشند.
  بدون‌ هيچگونه‌ مقاومتي‌ خود را در اختيار سوار قرار داده‌ و به‌ دلخواه‌ او حركت‌ كند.
  سواري‌ بر اسب‌ تربيت‌ شده‌ بايد لذت‌ بخش‌ باشد. وقتي‌ اسب‌ به‌ راحتي‌ و سبكبال‌ حركت‌ مي‌كند كه‌ متعادل‌ شده‌ باشد و هدف‌ اصلي‌ در تربيت‌ اسب‌ متعادل‌ كردن‌ اوست‌.
  اطاعت‌ از سوار در پي‌ تعادل‌ حاصل‌ مي‌شود. در اين‌ حالت‌ اسب‌ بايد با فشاري‌ جزئي‌ ساق‌ به‌ جلو رفته‌ و يا با جمع‌شدن‌ انگشتان‌ به‌ گام‌ معكوس‌ برگشته‌ و يا متوقف‌ شود. به‌ اثرها جواب‌ داده‌ به‌ دهنه‌ بوده‌ و پاهايش‌ به‌ زير بدن‌ كشيده‌ شده‌ باشند. اگر اسبي‌ به‌ اين‌ درجه‌ از تربيت‌ رسيد، به‌ سواري‌ نياز است‌ كه‌ قادر باشد از حداكثر توان‌ او بهره‌ گرفته‌ و او را اداره‌ كرده‌ و بر او مسلط‌ شود. ميزان‌ تسلط‌ بستگي‌ به‌ ميزان‌ تربيت‌ و مهارت‌ سوار دارد.

 دانستنيها 
 1- اثرها ساده‌، مفهوم‌ و براي‌ اسب‌ قابل‌ درك‌ و اجرا باشند. بنابراين‌ سوار بايد در استفاده‌ از كمك‌ها دقيق‌ بوده‌ و براي‌ هر حركت‌ هميشه‌ از اثرهاي‌ مشابه‌ استفاده‌ كند.
 2 ـ پيشرفت‌ كار بايد از حركت‌ ساده‌ به‌ مشكل‌ برنامه‌ريزي‌ شود.
 3 ـ براي‌ پيشرفت‌ در تربيت‌ اسب‌ بايد حركت‌هاي‌ ساده‌ و ابتدايي‌ را تكميل‌ كرد به‌ طوري‌ كه‌ اسب‌ با سرعت‌ و دقت‌ آن‌ حركت‌ها را انجام‌ دهد.
اين‌ دستور فوق‌العاده‌ مهم‌ است‌ زيرا تكميل‌ كردن‌ يك‌ حركت‌ به‌ اين‌ معني‌ است‌ كه‌ اسب‌ بايد بدون‌ هيچ‌ انقباضي‌ در هيچيك‌ از اندام‌ها در كمال‌ سهولت‌ و آساني‌ آن‌ حركت‌ را اجرا كند، زيرا اگر انقباض‌ برطرف‌ نشده‌ باشد نتيجه‌اش‌ اين‌ است‌ كه‌ مقاومت‌ توليد شده‌ و اگر اين‌ مقاومت‌ در حركت‌هاي‌ ساده‌ و آسان‌ و ابتدايي‌ برطرف‌ نشده‌ باشد در حركت‌هاي‌ بعدي‌ و مشكل‌، ادامه‌ پيدا كرده‌ و به‌ نافرماني‌ اسب‌ منجر خواهد شد. به‌ اين‌ ترتيب‌ مشاهده‌ مي‌شود كه‌ اسب‌ ترقي‌ معكوس‌ كرده‌ و وقت‌ سوار بيهوده‌ تلف‌ شده‌ است‌ زيرا اگر اسب‌ به‌ اجراي‌ حركتي‌ به‌ طور غلط‌ عادت‌ كرده‌ باشد برطرف‌ كردن‌ اين‌ عادت‌، جهت‌ سوار فوق‌العاده‌ مشكل‌ است‌. بنابراين‌ چنين‌ نتيجه‌ گرفته‌ مي‌شود كه‌ سوار بايد تقاضاي‌ خود را در حركت‌هاي‌ ساده‌ و آسان‌ درجه‌ بندي‌ كند. با وجود اين‌ كه‌ به‌ نظر مي‌رسد پيشرفت‌ كار به‌ تأني‌ انجام‌ مي‌گيرد ولي‌ در حقيقت‌ نتيجه‌ عمل‌ قطعي‌ و رضايت‌ بخش‌ خواهد بود.
 4 ـ تا موقعي‌ كه‌ اسب‌ حاضر براي‌ اجراي‌ حركتي‌ نشده‌، نبايد اجراي‌ حركت‌ را از اسب‌ خواست‌. در حقيقت‌ ممكن‌ است‌ اسب‌ منظور سوار را درك‌ نكرده‌ يا در نتيجه‌ نقص‌ عضو، نتوانسته‌ آن‌ حركت‌ را انجام‌ دهد.
 5 ـ بايد سعي‌ كرد اسب‌ حالت‌ دفاعي‌ به‌ خود نگيرد. زيرا بعضي‌ از اسبهاي‌ جوان‌ سعي‌ مي‌كنند خود را از شر سوار ناشي‌ و خشن‌ به‌ خصوص‌ در دستها، خلاص‌ كند.
 6 - سوار نبايد در اختيار گرفتن‌ را با خشونت‌ اشتباه‌ بگيرد. در حقيقت‌ مي‌توان‌ بدون‌ هيچ‌ گونه‌ خشونت‌ اسب‌ را مطيع‌ كرد.
 7 ـ نبايستي‌ عادت‌ بد و بد قلقي‌ اسب‌ را با عدم‌ مهارت‌ سوار اشتباه‌ كرد. سوار بايستي‌ توجه‌ داشته‌ باشد كه‌ كمك‌هايش‌ به‌ درستي‌ و به‌ موقع‌ مورد استفاده‌ قرار بگيرند تا اسب‌ منظور سوار را درك‌ كند.
 8 ـ وضعيت‌ جسماني‌ اسب‌ بايد هميشه‌ مورد توجه‌ قرار بگيرد. تقاضاي‌ سوار بايد متناسب‌ با فهم‌ و توان‌ اسب‌ باشد هر گونه‌ تقاضاي‌ سوار، اسب‌ جوان‌ را مجبور مي‌كند كه‌ توجه‌ و دقتش‌ را زياد كند و چون‌ افكارش‌ كاملاً براي‌ درك‌ تقاضاهاي‌ سوار مستعد نشده‌، مجبور به‌ بذل‌ توجه‌ بيشتري‌ است‌ و نتيجه‌اش‌ خستگي‌ جسمي‌ و فكري‌ است‌ و خستگي‌، اسب‌ را عصباني‌ مي‌كند و منجر به‌ مقاومت‌، بداخلاقي‌ و به‌ اصطلاح‌ بدقلقي‌ مي‌شود. بنابراين‌ به‌ محض‌ اين‌ كه‌ اسب‌ حركتي‌ را به‌ درستي‌ و دلخواه‌ (بر حسب‌ پيشرفت‌ و ميزان‌ تعليم‌ و تربيت‌) انجام‌ داد، بايد او را نوازش‌ كرده‌ و كمي‌ هم‌ به‌ او استراحت‌ داد.
 در هر حال‌ اجر و مزد و نوازش‌، بهترين‌ وسيله‌ يادآوري‌ به‌ حافظه‌ اسب‌ است‌ كه‌ اساس‌ و پايه‌ تعليم‌ و تربيت‌ را تشكيل‌ مي‌دهد.


 9 ـ در تمام‌ مرحله‌ تعليم‌ و تربيت‌ اسب‌، سوار سه‌ موضوع‌ را بايد در حافظه‌ خود بگنجاند:
  آرامش‌ كامل‌ اسب‌
  راست‌ و مستقيم‌ بودن‌ اسب‌
  حاضر بودن‌ اسب‌ براي‌ حركت‌ به‌ جلو
 به‌ گفته‌ بزرگان‌ جوهر سواري‌ در اين‌ سه‌ كلام‌ خلاصه‌ مي‌شود.
 آرام‌، مستقيم‌، به‌ جلو.


 بخش‌ اول‌ - كار آزاد 
تجربه‌ ثابت‌ كرده‌، تربيت‌ اسب‌هاي‌ جوان‌ حداقل‌ به‌ دو سال‌ زمان‌ نياز دارد. دوره‌ تربيت‌ اسب‌ را مي‌توان‌ به‌ دو مرحله‌ تقسيم‌ كرد.
 1- سال‌ اول‌ از چهار سالگي‌ تا پنج‌ سالگي‌ به‌ منظور بدن‌ سازي‌ و انعطاف‌ پذيري‌.
 2- سال‌ دوم‌ از پنج‌ سالگي‌ تا شش‌ سالگي‌ به‌ منظور هرچه‌ بيشتر اطاعت‌ پذيركردن‌ او.
اين‌ دو مرحله‌ پيوسته‌ است‌ و هدف‌ اين‌ است‌ كه‌ اسب‌ بتواند پس‌ از طي‌ اين‌ دو دوره‌ به‌ اثرها و فشار جواب‌ داده‌، راحت‌ و سبكبال‌ حركت‌ كند. مربي‌ بايد در تربيت‌ اسب‌ حوصله‌ به‌ خرج‌ داده‌ با زياده‌ خواهي‌ اسب‌ را خسته‌ و مفلوك‌ نكند.
در ابتدا بايد اثرها هرچه‌ ساده‌تر و روش‌ كار و شرائط‌ حاكم‌ بر آن‌ مشابه‌ باشد تا، اسب‌ هرچه‌ بيشتر با خواسته‌هاي‌ مربي‌ آشناتر شده‌ خود را با او هماهنگ‌ كند. فقط‌ در نتيجه‌ تكرار است‌ كه‌ مي‌توان‌ عادتي‌ را كه‌ در ابتدا براي‌ اسب‌ نامحقق‌ است‌ به‌ يك‌ عادت‌ تقريباً جبلّي‌ تغيير داد. خصوصيات‌ ذاتي‌ اسب‌ تأثيري‌ به‌ سزا در امر تربيت‌ او دارد كه‌ برخي‌ از آن‌ها عبارتند از: نژاد - سن‌ - جنس‌ - اندام‌ متناسب‌، استعداد كه‌ اگر، پرستاري‌ را هم‌ بر آن‌ بيافزايم‌ كه‌ در حقيقت‌ شرائط‌ لازم‌ و كافي‌ را مهيا كرده‌، تربيت‌ در مسير خود سرعت‌ بيشتري‌ مي‌گيرد و يا برعكس‌، فقدان‌ هريك‌ از اين‌ شرائط‌ باعث‌ كندي‌ مي‌شود.


 دستورات‌ روزانه‌
مربي‌ بايد تمام‌ اين‌ نكات‌ را بررسي‌ كرده‌ و با استفاده‌ از تجربه‌ شخصي‌ روشي‌ را كه‌ باعث‌ نيل‌ به‌ مقصود مي‌شود انتخاب‌ كند و اسب‌ را هرچه‌ سالم‌تر و تربيت‌ شده‌تر به‌ هفت‌ سالگي‌ برساند. ضمن‌ اين‌ كه‌ مربي‌ بايد هميشه‌ نكات‌ زير را به‌ خاطر بسپارد:
   مربي‌ تا خود مطمئن‌ نشده‌ كه‌ چه‌ مي‌خواهد، از چه‌ راهي‌ و در چه‌ مدتي‌ بايد به‌ خواسته‌هايش‌ برسد، نبايد شروع‌ به‌ كار كند.
   هميشه‌ بايد براي‌ بدست‌ آوردن‌ يك‌ نتيجه‌ مخصوص‌ كمك‌هاي‌ مخصوص‌ به‌ آن‌ را استفاده‌ كند.
   قبل‌ از هر حركت‌ اسب‌ را در وضعيت‌ خاص‌ آن‌ قرار داد.
   نبايد هيچ‌ وقت‌ از اسبي‌ كه‌ هنوز حركت‌ قبلي‌ خواسته‌ شده‌ را انجام‌ نداده‌ و پريشان‌ است‌، حركت‌ جديدي‌ بخواهيم‌.
   اگر دو عضو اسبي‌ هم‌ زمان‌ منقبض‌ بود، نخواهيم‌ كه‌ هم‌ زمان‌ آن‌ را برطرف‌ كنيم‌.
   نبايد تنبلي‌ و عدم‌ مهارت‌ سوار را گردن‌ اسب‌ انداخته‌ او را سرزنش‌ كنيم‌.
   در آخر هر درس‌ بايد مروري‌ مختصر داشته‌ و پس‌ از نوازش‌هاي‌ مكرر، كار را تمام‌ كنيم‌.
   در تمام‌ مدت‌ تعليم‌ و تربيت‌ بايد به‌ جزئي‌ترين‌ پيشرفت‌ قانع‌ بود، زيرا عجله‌ باعث‌ تأخير در پيشرفت‌ و تربيت‌ اسب‌ مي‌شود. عجله‌ سم‌ سواري‌ و تربيت‌ اسب‌ و سوار است‌.

 هدف‌هاي‌ تربيت‌ اسب‌ جوان‌ 
 اين‌ دو هدف‌ به‌ ترتيب‌ اولويت‌ :
   1 ـ ساختن‌ و پرداختن‌ عضله‌ها و مفاصل‌ (بدن‌ سازي‌) از طريق‌ كار برنامه‌ريزي‌ شده‌با رعايت‌ اصول‌ پرستاري‌.
   2 ـ آموزش‌ اثرها و فشار، تا رسيدن‌ به‌ اطاعت‌ و انقياد منطقي‌.


 اهميت‌ تمرين‌ 
عضلات‌ و مفاصل‌ اسب‌ در اثر تمرين‌هاي‌ پيوسته‌ و برنامه‌ريزي‌ شده‌ به‌ تناسب‌ توسعه‌ پيدا كرده‌ و هم‌ حافظ‌ سلامتي‌ و هم‌ ضامن‌ توازن‌ و تعادل‌ او مي‌باشد. اگر هماهنگي‌ بين‌ سه‌ اصل‌، تغذيه‌، كار و تيمار رعايت‌ نشود و فقط‌ به‌ او بخورانيم‌، او به‌ تدريج‌ چاق‌ شده‌ و همواره‌ در موقع‌ خروج‌ از اصطبل‌ جست‌ و خيز مي‌كند. اين‌ در حاليست‌ كه‌ هم‌ وزن‌ اضافي‌ خود و هم‌ وزن‌ سوار بر روي‌ چهار دست‌ و پاي‌ او تحميل‌ شده‌، آن‌ها را تحريك‌ مي‌كند و از طرف‌ ديگر، مربي‌ هم‌ براي‌ جلوگيري‌ از اين‌ جست‌ و خيزها به‌ دستجلوها متوسل‌ مي‌شود كه‌ خود مزيد بر علت‌ شده‌، دهان‌ او را آسيب‌پذير مي‌كند. پس‌ بايد آنچنان‌ هماهنگي‌ بين‌ كار، تيمار و تغذيه‌ (پرستاري‌) به‌ وجود آورد كه‌ اسب‌ همواره‌ شاداب‌، آرام‌ و ملايم‌ باشد. 
توضيح‌:  استفاده‌ازمچ‌بندهاي‌نمدي‌براي‌حفظ‌ پاهاي‌اسب‌مخصوصاً در موقع‌ تسمه‌ گردان‌ (لنژ) توصيه‌ مي‌شود.
مدت‌ تمرين‌ در صحرا به‌ صورت‌ طولاني‌ و ملايم‌ (حداقل‌ يك‌ ساعت‌ و نيم‌) و در مانژ به‌ مدت‌ كم‌ (نيم‌ ساعت‌) توصيه‌ مي‌شود.