صفات يك اسب كاملاً تربيت شده
صفات يك اسب كاملاً تربيت شده
تربيت اسب
كاملاً آرام و ملايم بوده و در عين حال تحرك مناسبي داشته باشد.
گامهايش كاملاً طبيعي و مناسب باشد.
كاملاً متعادل و سبكبال باشد.
دقيق و هوشيار، در حين كار خوشحال و بشاش باشد.
در طول مدت تمرين به دهنه بوده و پاها كاملا" به زير كشيده شده باشند.
بدون هيچگونه مقاومتي خود را در اختيار سوار قرار داده و به دلخواه او حركت كند.
سواري بر اسب تربيت شده بايد لذت بخش باشد. وقتي اسب به راحتي و سبكبال حركت ميكند كه متعادل شده باشد و هدف اصلي در تربيت اسب متعادل كردن اوست.
اطاعت از سوار در پي تعادل حاصل ميشود. در اين حالت اسب بايد با فشاري جزئي ساق به جلو رفته و يا با جمعشدن انگشتان به گام معكوس برگشته و يا متوقف شود. به اثرها جواب داده به دهنه بوده و پاهايش به زير بدن كشيده شده باشند. اگر اسبي به اين درجه از تربيت رسيد، به سواري نياز است كه قادر باشد از حداكثر توان او بهره گرفته و او را اداره كرده و بر او مسلط شود. ميزان تسلط بستگي به ميزان تربيت و مهارت سوار دارد.
دانستنيها
1- اثرها ساده، مفهوم و براي اسب قابل درك و اجرا باشند. بنابراين سوار بايد در استفاده از كمكها دقيق بوده و براي هر حركت هميشه از اثرهاي مشابه استفاده كند.
2 ـ پيشرفت كار بايد از حركت ساده به مشكل برنامهريزي شود.
3 ـ براي پيشرفت در تربيت اسب بايد حركتهاي ساده و ابتدايي را تكميل كرد به طوري كه اسب با سرعت و دقت آن حركتها را انجام دهد.
اين دستور فوقالعاده مهم است زيرا تكميل كردن يك حركت به اين معني است كه اسب بايد بدون هيچ انقباضي در هيچيك از اندامها در كمال سهولت و آساني آن حركت را اجرا كند، زيرا اگر انقباض برطرف نشده باشد نتيجهاش اين است كه مقاومت توليد شده و اگر اين مقاومت در حركتهاي ساده و آسان و ابتدايي برطرف نشده باشد در حركتهاي بعدي و مشكل، ادامه پيدا كرده و به نافرماني اسب منجر خواهد شد. به اين ترتيب مشاهده ميشود كه اسب ترقي معكوس كرده و وقت سوار بيهوده تلف شده است زيرا اگر اسب به اجراي حركتي به طور غلط عادت كرده باشد برطرف كردن اين عادت، جهت سوار فوقالعاده مشكل است. بنابراين چنين نتيجه گرفته ميشود كه سوار بايد تقاضاي خود را در حركتهاي ساده و آسان درجه بندي كند. با وجود اين كه به نظر ميرسد پيشرفت كار به تأني انجام ميگيرد ولي در حقيقت نتيجه عمل قطعي و رضايت بخش خواهد بود.
4 ـ تا موقعي كه اسب حاضر براي اجراي حركتي نشده، نبايد اجراي حركت را از اسب خواست. در حقيقت ممكن است اسب منظور سوار را درك نكرده يا در نتيجه نقص عضو، نتوانسته آن حركت را انجام دهد.
5 ـ بايد سعي كرد اسب حالت دفاعي به خود نگيرد. زيرا بعضي از اسبهاي جوان سعي ميكنند خود را از شر سوار ناشي و خشن به خصوص در دستها، خلاص كند.
6 - سوار نبايد در اختيار گرفتن را با خشونت اشتباه بگيرد. در حقيقت ميتوان بدون هيچ گونه خشونت اسب را مطيع كرد.
7 ـ نبايستي عادت بد و بد قلقي اسب را با عدم مهارت سوار اشتباه كرد. سوار بايستي توجه داشته باشد كه كمكهايش به درستي و به موقع مورد استفاده قرار بگيرند تا اسب منظور سوار را درك كند.
8 ـ وضعيت جسماني اسب بايد هميشه مورد توجه قرار بگيرد. تقاضاي سوار بايد متناسب با فهم و توان اسب باشد هر گونه تقاضاي سوار، اسب جوان را مجبور ميكند كه توجه و دقتش را زياد كند و چون افكارش كاملاً براي درك تقاضاهاي سوار مستعد نشده، مجبور به بذل توجه بيشتري است و نتيجهاش خستگي جسمي و فكري است و خستگي، اسب را عصباني ميكند و منجر به مقاومت، بداخلاقي و به اصطلاح بدقلقي ميشود. بنابراين به محض اين كه اسب حركتي را به درستي و دلخواه (بر حسب پيشرفت و ميزان تعليم و تربيت) انجام داد، بايد او را نوازش كرده و كمي هم به او استراحت داد.
در هر حال اجر و مزد و نوازش، بهترين وسيله يادآوري به حافظه اسب است كه اساس و پايه تعليم و تربيت را تشكيل ميدهد.
9 ـ در تمام مرحله تعليم و تربيت اسب، سوار سه موضوع را بايد در حافظه خود بگنجاند:
آرامش كامل اسب
راست و مستقيم بودن اسب
حاضر بودن اسب براي حركت به جلو
به گفته بزرگان جوهر سواري در اين سه كلام خلاصه ميشود.
آرام، مستقيم، به جلو.
بخش اول - كار آزاد
تجربه ثابت كرده، تربيت اسبهاي جوان حداقل به دو سال زمان نياز دارد. دوره تربيت اسب را ميتوان به دو مرحله تقسيم كرد.
1- سال اول از چهار سالگي تا پنج سالگي به منظور بدن سازي و انعطاف پذيري.
2- سال دوم از پنج سالگي تا شش سالگي به منظور هرچه بيشتر اطاعت پذيركردن او.
اين دو مرحله پيوسته است و هدف اين است كه اسب بتواند پس از طي اين دو دوره به اثرها و فشار جواب داده، راحت و سبكبال حركت كند. مربي بايد در تربيت اسب حوصله به خرج داده با زياده خواهي اسب را خسته و مفلوك نكند.
در ابتدا بايد اثرها هرچه سادهتر و روش كار و شرائط حاكم بر آن مشابه باشد تا، اسب هرچه بيشتر با خواستههاي مربي آشناتر شده خود را با او هماهنگ كند. فقط در نتيجه تكرار است كه ميتوان عادتي را كه در ابتدا براي اسب نامحقق است به يك عادت تقريباً جبلّي تغيير داد. خصوصيات ذاتي اسب تأثيري به سزا در امر تربيت او دارد كه برخي از آنها عبارتند از: نژاد - سن - جنس - اندام متناسب، استعداد كه اگر، پرستاري را هم بر آن بيافزايم كه در حقيقت شرائط لازم و كافي را مهيا كرده، تربيت در مسير خود سرعت بيشتري ميگيرد و يا برعكس، فقدان هريك از اين شرائط باعث كندي ميشود.
دستورات روزانه
مربي بايد تمام اين نكات را بررسي كرده و با استفاده از تجربه شخصي روشي را كه باعث نيل به مقصود ميشود انتخاب كند و اسب را هرچه سالمتر و تربيت شدهتر به هفت سالگي برساند. ضمن اين كه مربي بايد هميشه نكات زير را به خاطر بسپارد:
مربي تا خود مطمئن نشده كه چه ميخواهد، از چه راهي و در چه مدتي بايد به خواستههايش برسد، نبايد شروع به كار كند.
هميشه بايد براي بدست آوردن يك نتيجه مخصوص كمكهاي مخصوص به آن را استفاده كند.
قبل از هر حركت اسب را در وضعيت خاص آن قرار داد.
نبايد هيچ وقت از اسبي كه هنوز حركت قبلي خواسته شده را انجام نداده و پريشان است، حركت جديدي بخواهيم.
اگر دو عضو اسبي هم زمان منقبض بود، نخواهيم كه هم زمان آن را برطرف كنيم.
نبايد تنبلي و عدم مهارت سوار را گردن اسب انداخته او را سرزنش كنيم.
در آخر هر درس بايد مروري مختصر داشته و پس از نوازشهاي مكرر، كار را تمام كنيم.
در تمام مدت تعليم و تربيت بايد به جزئيترين پيشرفت قانع بود، زيرا عجله باعث تأخير در پيشرفت و تربيت اسب ميشود. عجله سم سواري و تربيت اسب و سوار است.
هدفهاي تربيت اسب جوان
اين دو هدف به ترتيب اولويت :
1 ـ ساختن و پرداختن عضلهها و مفاصل (بدن سازي) از طريق كار برنامهريزي شدهبا رعايت اصول پرستاري.
2 ـ آموزش اثرها و فشار، تا رسيدن به اطاعت و انقياد منطقي.
اهميت تمرين
عضلات و مفاصل اسب در اثر تمرينهاي پيوسته و برنامهريزي شده به تناسب توسعه پيدا كرده و هم حافظ سلامتي و هم ضامن توازن و تعادل او ميباشد. اگر هماهنگي بين سه اصل، تغذيه، كار و تيمار رعايت نشود و فقط به او بخورانيم، او به تدريج چاق شده و همواره در موقع خروج از اصطبل جست و خيز ميكند. اين در حاليست كه هم وزن اضافي خود و هم وزن سوار بر روي چهار دست و پاي او تحميل شده، آنها را تحريك ميكند و از طرف ديگر، مربي هم براي جلوگيري از اين جست و خيزها به دستجلوها متوسل ميشود كه خود مزيد بر علت شده، دهان او را آسيبپذير ميكند. پس بايد آنچنان هماهنگي بين كار، تيمار و تغذيه (پرستاري) به وجود آورد كه اسب همواره شاداب، آرام و ملايم باشد.
توضيح: استفادهازمچبندهاينمديبرايحفظ پاهاياسبمخصوصاً در موقع تسمه گردان (لنژ) توصيه ميشود.
مدت تمرين در صحرا به صورت طولاني و ملايم (حداقل يك ساعت و نيم) و در مانژ به مدت كم (نيم ساعت) توصيه ميشود.
بخش دوم - دست گردان
توصيه ميشود، اسب جوان را در روزهاي اول به حالت دستكش با اسبهاي مسن در حال سواره حركت داد - يدك - تا هم بدون آسيب به دست و پا و دهان، نيروي اضافي را تخليه كرده و هم به همراه ديگر اسبها به محيط اطراف خو بگيرد. به علاوه لازم است در موقع دست گردان گاهي با دست راست و گاهي با دست چپ اسب را هدايت كرد تا، گردن او همواره به يك سمت متمايل نباشد.
بخش سوم - تسمه گردان (لنژ)
تمرين بسيار مفيدي است و:
اسب را ورزيده ميكند.
بدون سوار تمرين ميكند.
او را نرم ميكند.
1ـ ورزيدگي
در كتابهاي سواركاري به مطلبي برنميخوريد كه تسمه گردان در آن توصيه نشده باشد. چه بسا مربيهائي كه به دليل نداشتن وسائل و از مزاياي آن بهرهمند نميشوند. اين تمرين تا به آن اندازه عضلههاي اسب را پرورش ميدهد كه قادر باشند وزن سوار را از همان ابتداي سواري تحمل كنند. تسمه گردان در ابتدا بسيار ساده به نظر ميرسد، در صورتي كه اينگونه نيست و اجراي صحيح آن نيازمند مهارت است. به همين دليل بيشتر مربيها آن را حذف كرده و از انجام آن شانه خالي ميكنند. بعضي از آن را مخصوص اسبهاي كورس ميدانند چرا كه آنها از 2 سالگي در مسابقه شركت داده ميشوند و بايد در اين سن به ورزيدگي برسند. در صورتي كه تسمه گردان تمريني لازم براي تربيت هر اسبي به هر منظوري است. تسمه گردان در تربيت اسب براي پرش و آموزش سوار:
گاهي پرش از روي موانع را در حال تسمه گردان به اسب ميآموزند.
سواركارهاي مبتدي را كه كمي هم ميترسند، در حالت تسمه گردان سوار ميكنند و مربي او را آموزش ميدهد. اين نحوه آموزش اعتماد به نفس او را بيشتر كرده، ترس او زايل ميشود.
2ـ به كار واداشتن اسبي كه نميتوان سوارش شد
اگر اسب به هر علت قابل سوار شدن نباشد، نبايد او را عاطل و بيكار در اصطبل نگاه داشت، زيرا اين عمل جز اين كه اسب را تنبل و بيمار كند فايده ديگري نخواهد داشت. از اينرو ميتوان او را در حالت تسمه گردان تمرين داد. اسبهايي كه به راحتي ركاب نميدهند و يا به مجرد خروج از اصطبل جفتك مياندازند، اگر چند لحظه قبل از سوار شدن تسمهگردان شوند، نيروي اضافه را دفع كرده ملايم و آرام ميشوند.
اجازه بدهيد اسب در اول كه شاد و سردماغ است آزادانه چند جهش بكند.
اما بعد بخواهيد ساكت بايستد و كار را با تسمه كشيده شروع كنيد
3ـ نرمش
اگر اسب جوان به درستي تسمه گردان شود، تربيت پذيرتر ميشود. اگر مربي وقت ندارد، از تسمه گردان غافل نشده از مربي ديگر ميخواهد جور او را بكشد تمرين مفيد باعث هرچه نرمترشدن اسب جوان و يا رفع انقباض است. در تربيت اسب نرمش اهميت به سزائي دارد زيرا باعث ميشود كه اسب قواي خود را بيهوده تلف نكرده و در نتيجه كمتر خسته شود.
آنچه براي تسمه گردان لازم است
بند به عرض دو يا سه سانتيمتر، طول هفت متر، كلگير مخصوص و يا كلگير همراه با آبخوري، شلاق مخصوص، آشنا كردن اسب با اين كمكهاي مصنوعي. براي شروع بايد نفري ورزيده در كنار مربي به او كمك كند تا اسب به درستي روي قوس دايره قرار گرفته و حركت كند.
در ابتدا مربي اسب را با:
صدا
اشارههاي دست
اثر شلاق بلند
اختلاط صدا با اشاره طناب و شلاق بلند آشنا ميكند.
پس از اينكه اسب با اثرها آشنا شد، به راحتي بر روي قوس دايره كه مربي مركز، و بند، شعاع آنست به حركت درميآيد.
حتي با اسبي ورزيده شلاق بلند را به هنگام محدود كردن اسب بين دست چپ كه بند را گرفته
تعويض دست فراموش نكنيد. در صورت لزوم و دست راست كه با اثر شلاق بلند او را ميراند
شلاق را در پشت مخفي كنيد يا زمين بگذاريد،
در تعويض دست جاي شلاق و بند هم عوض ميشود.
صـدا
صدا كمكي است كه هم طبيعي و هم مصنوعي تلقي ميشود و كاربرد آن در تربيت اسب اهميت به سزائي دارد. اين صداها كاملا" شناخته شدهاند و عموميت دارند و عبارتند از:
صدايي كه از اصطكاك زبان با فك بالا توليد ميشود (نچ نچ) براي حركت به جلو
اوه اوه ... جهت كند كردن سرعت، (حرف آخر كلمه اول به حرف اول كلمه دوم وصل شده و در حقيقت اين فرمان مانند اوهواوهو ... تلفظ ميشود).
هولا ... براي متوقف كردن (كلمه هو كشيده و كلمه لا كوتاه تلفظ ميشود.)
بيا ... براي نزديك كردن اسب به مركز دايره
فرامين بايد قاطعانه، مقطع و براي اسب قابل شنيدن باشد. به وسيله صدا، هم ميتوان اسب را به حركت در هريك از گامها، واداشت و هم او را به مركز دايره نزد خود دعوت كرد.
اثرهاي تسمه
بند يا تسمه وسيلهاي است براي حركت روي قوس دايره، دور كردن اسب از مركز، وادار كردن به حركت دلخواه بهوسيله نوسانهاي افقي، متوقف كردن اسب در روي دايره و بالاخره متنبه كردن او به وسيله تكانهاي كم و بيش محكم. تسمه نه بايد زياد كشيده و نه زياد مواج باشد تا اسب متوجه مقصود سوار شده و بنا به ميل او بدون هيچ گونه مقاومتي شعاع دايره را كم و يا زياد كند. اين روش بسيار مفيد است ولي بايد با كمال مهارت به كار برده شود زيرا اين وسيله مفيد در دست اشخاص بيتجربه و كم حوصله مانند شمشيري در دست ديوانه خواهد بود.
گاهي با كلگير مخصوص در پي تأديب اسب هم برميآيند. در اين صورت با نوسانهاي عمودي طناب ضربتهايي بر روي استخوان بيني او وارد ميآورند. اگر بخواهند اين ضربات محكمتر باشد بايد دست را ابتدا به جلو و بالا برده، سپس به سرعت بهعقب بكشند به اين ترتيب نه تنها ضربت محكمي بر روي استخوان بيني وارد ميشود بلكه در پوزه هم اثر ميكند.
اثر شلاق بلند
شلاق براي جلو راندن اسب ـ تحرك بيشتر ـ دور كردن او از مركز دايره و اگر لازم شد، تنبيه به كار ميرود. اگر اسب بند را بكشد دليلش اين است كه از شلاق بلند كه بيمورد و ناماهرانه به كار برده شده هراسان است. در نتيجه از شخصي كه بند را در دست دارد فرار كرده و به عبارت ساده بند را ميكشد. بنابراين تا موقعي كه اسب به صداي زبان و اشارهاي تسمه آشنا نشده، شايسته نيست شلاق بلند را به كاربرد. در اين حالت يك شلاق كوتاه به منظور جلو راندن اسب و يا دور كردن او از مركز دايره كافي است. در جلسات اوليه شلاق بلند را فقط موقعي بايد به كار برد كه اسب نافرماني كرده و از حركت به جلو خودداري كند. در اين صورت دستيار مربي شلاق را به دست گرفته و نكات زير را رعايت ميكند:
اسب نبايد شلاق را ديده و يا صداي آن را بشنود.
اثر شلاق بايد در روي قسمت خلفي باشد.
انتهاي شلاق بايد بين انگشت شصت و سبابه قرار بگيرد.
در موقع بكار بردن شلاق بايستي شصت دست را به اسب نزديك كرد و آرنج را به نسبت ضربهاي كه ميخواهد وارد شود، كم و بيش از بدن دور كرد.
موقعي كه شلاق براي تأديب به كار برده ميشود بايد آن را طوري در دست گرفت كه انتهاي آن از طرف انگشت كوچك خارج شود. اين عمل بايد با كمال احتياط انجام شود والا اسب متوحش شده و بند را خواهد كشيد.
اگر اسب دايره را كوچك و خود را به مركز نزديك كند، كافي است شلاق و يا شلاق بلند را به او نشان داده و درصورت لزوم ضربه ملايمي به شانه و يا گردن آن وارد آورد.
براي دور كردن اسبي كه در روي يك دايره كوچك حركتمي كند ضربت انتهاي دسته شلاق بر روي شانه كافي خواهد بود. هيچ گاه براي تصحيح وضعيت نبايد در حالي كه شلاق در دست است بازوها را تكان داده و باعث وحشت اسب شد.
تركيب صدا با اشاره تسمه و شلاق بلند
به هنگام تسمه گردان بايد از صداي زبان، تسمه و شلاق بلند هم زمان استفاده كرد. زيرا هريك از اين كمكها مكمل هم هستند و به موقع هم جانشين يكديگر ميشوند. با تمرينهاي تسمه گردان در وقت و نيرو هم صرفهجوئي ميشود.
توصيه مهم: تا موقعي كه اسب نياموخته با گام قدم روي قوس دايرهاي با قطر كم حركت كند و به عبارت ديگر ملايمت و اطاعت لازم را به دست نياورده است، بايد از حركت دادن آن بر روي يك دايره بزرگ يا به گامهاي يورتمه و چهار نعل خودداري كرد.
تسمه بايد محكم، بادوام سبك و بدون گره باشد. اگر بند محكم نباشد در اثر كشيدن پاره خواهد شد، اگر سنگين باشد موقعي كه اسب روي دايره حركت ميكند وزن آن سر و گردن اسب را خسته ميكند و بالاخره اگر گرهدار باشد به هنگام كوتاه يا بلند كردن،گرهها مانع لغزش تسمه در دست مربي ميشوند.
پوزه بند بد بسته شده، پائين و شل پوزه بند صحيح بسته شده، بالا و به اندازه
پوزهبند يا رودماغي مهار بايد طوري در زير گونههاي اسب ميزان شود كه مانع تنفس حيوان نشود. (به قدر كافي بالا) ضمناً تسمه آن بايد به اندازه كافي محكم شود تا مهار حركت نكند، در غير اين صورت علاوه بر اين كهبينيرا زخمي ميكند به چشم سمت خارج هم صدمه ميزند. حلقه وسط مهار كاربرد بيشتري داشته تغيير دست را سادهتر ميكند.
حركت دادن با صدا
در شروع با «نوچ، نوچ» اسب را به حركت مياندازيم. براي اين كار مربي كنار اسب قرار ميگيرد. بند را گرفته پس از نوازش به همراه «نوچ، نوچ» و كشيدن بند مسافتي كوتاه روي خط مستقيم با گام قدم به همراه او طي ميكند و بعد با استفاده از «هولا» او را متوقف كرده و نوازش ميكند. بند را به دست ديگر داده و تمرين را از سر ميگيرد.
پس از اطاعت اسب از فرامين، مربي خط مستقيم را ترك گفته و اسب را بر روي دايره به شعاع دو الي سه متر به كمك شلاق بلند و يا شلاق دستي به حركت انداخته خود نيز براي اين كه اسب را در حركت به جلو نگاه دارد، در عقب شانه اسب بر روي دايره متحدالمركزي حركت ميكند.
متوقف كردن
اسب بايد به صداي «هولا» در روي دايره متوقف شود و همين كه توقف نمود مربي بايد با كمال ملايمت به طرف او رفته و نوازشش كند.
بعضي وقتها در حالي كه انتهاي تسمه به طرف پهلوي اسب برويد و آو را نوازش
دستتان است اسب را درست روي دايره و تشويق كنيد
نگه داريد
اگر اسب در حركت به جلو مكث كرد، مربي خود را به عقب و به طرف كفل كشانده و در ضمن تسمه را كمي رها كند و در صورت لزوم از دستيار خود كمك ميگيرد. موضوع مهم اين است كه اسب نترسيده و خود را به عقب نكشد.
آمدن به نزد مربي
اسب بايد به صداي «بيا» و جزئي كشش تسمه به مركز دايره بيايد. اگر اسب پس از اين كه به چند قدمي مربي رسيد، سر دست بلند شد و از جلو آمدن خودداري كرد، بايد به عوض نزديك شدن به او، يك دو قدم به عقب رفت او را از پهلو به حركت درآورد و دوباره بهطرف خود كشيد.
اگر اسب به سر دست بلند شدن ادامه دهد، مربي به كمك خود دستور ميدهد به پشت اسب رفته و اسب را مجبور به پيشروي كند. براي اين منظور كمك نبايد در مقابل چشم اسب به عقب برود بلكه بايد دايره بزرگي را طي كند تا باعث وحشت او نشود. همين كه اسب به مركز رسيد بايد او را نوازش كرده و قدري جو يا قند به او بدهيم. وقتي تمرين به دست چپ به درستي اجرا شد، تمرين روي دست راست از سر گرفته ميشود.
تبديل دست
براي تبديل دست، مربي اسب را به مركز آورده بند را كمي رها ميكند و شلاق را از دست راست به دست چپ داده و بند را به دست راست ميگيرد. عمل تعويض شلاق از دستي به دست ديگر بايد از عقب صورت گيرد تا، اسب آن را نديده و متوحش نشود. هر دفعه كه مربي ميخواهد بند را به دلخواه بلندتر كند، بايد توجه كند، بر روي زمين كشيده نشود.
عادت دادن اسب به حركت از مركز دايره به محيط آن
مربي كه در محل خود تقريباً بدون حركت ايستاده بايد با صداي زبان و در عين حال ضربه ملايم شلاق بر روي شانه، اسب را از مركز دايره به طرف محيط آن براند.
حركت شلاق شانههاي اسب را از مركز دور كرده و اسب را بر روي كفل چرخش ميدهد، به اين ترتيب مربي تقريباً در پشت اسب قرار گرفته و براي راندن او به جلو بهترين وضعيت را خواهد داشت. پس از دو الي سه جلسه تمرين به دست راست و به دست چپ، استفاده از شلاق لازم نيست و تنها با اشاره دست راست به زير شقيقه چپ اسب ميتوان او را به حركت بر روي دايره به دست چپ وا داشت. بالاخره اسب بايد به صورتي ورزيده شود كه با رها كردن و يا كشيدن تسمه از مركز دايره دور و يا به آن نزديك شود.
حركت با گامهاي قدم و يورتمه
اسب بايد در تسمه گردان به روشهاي زير حركت كند:
از قدم به يورتمه ـ از يورتمه به قدم و سپس از قدم به ايست.
از ايست به يورتمه (خواه روي دايره بوده و خواه در حال حركت از مركز به طرف محيط باشد).
تمرين چهار نعل در تسمه گردان
پس از اينكه اسب به درستي با گام يورتمه بر روي دايره حركت كرد. بايد بر سرعت او افزود تا به چهار نعل بيافتد. گاهي اوقات با وجودي كه اسب به اندازه كافي نرم و مطيع هم بهنظر ميآيد به سختي به چهار نعل ميافتد. براي رفع اين عيب، بايد او را به دفعات چه در روي محيط دايره و چه در موقع حركت از مركز به طرف محيط، از ايست به يورتمه انداخت.
با تكرار و تأكيد روي اين حركت، اسب پس از 2 الي 3 گام به چهار نعل ميافتد. پس از اطاعت از فرامين و اجراي صحيح حركت، بايد او را متوقف كرده به مركز دايره آورد و نوازش كرد. اين تمرين به تناوب با هر دو دست اجرا ميشود تا اسب هر چه زودتر بر روي دايره مطيع و فرمانبردار شود.
اگر بخواهند به وسيله شلاق بلند اسب را به چهار نعل بيندازند، اسب به ترسيده بند را ميكشد پس، تا ميتوان بايد از آن احتراز كرد.
پس از اين مرحله از تمرين اگر چند جلسهاي را به تمرين، چهار نعل اختصاص داديم و همه نكات و ظرايف را هم به كار برديم و اسب همچنان بند را ميكشد و حالت فرار به خود ميگيرد، شك نكنيد كه در تمرينهاي قبلي عجله كرده و او هنوز آمادگي حركت با گام چهار نعل با تسمه را ندارد. مربي بايد تمرينهاي قبلي را تكرار كرده و از سر بگيرد.
فراموش نكنيم كه تسمه گردان مخصوص تربيت اسب جوان نيست و در تمام مراحل سواري از ابتدا تا به انتها لازم است و قصور در انجام آن شايسته نيست.