سینه اسب
سینه
سینه را می توان به سه قسمت تقسیم کرده و هر قسمت را جداگانه بررسی كنيم.
شانه يا كتف:
شانه يا كتف كه قاعده آن را استخوان كتف تشكيل داده و انتهاي اين استخوان مثلثي شكل، با استخوان بازو مفصل شده نوك شانه را تشكيل ميدهد.
اين عضو از ديدگاههاي زير قابل مطالعه است:
1- طول شانه،
از انتهاي بالايي استخوان كتف تا نوك شانه اندازه گرفته ميشود. اگر شانه دراز باشد معمولاً سينه هم بلند است كه اگر عضلاني هم باشد براي اسبدواني مناسب است. درازي شانه در صورتي كه از طول بازو بكاهد، اسب را معيوب ميكند. 2- امتداد شانه، اسب سواري بايد مورب و از بالا به پايين قرار گرفته و از عقب به جلو متمايل باشد. اين صفت در صورتي كه با بلند بودن شانه توأم باشد، نشانه از دونده و متحرك بودن است و موجب آساني و سرعت حركت ميشود. 3- شانه نبايد خيلي جلو باشد كه در اين صورت جدوگاه در زير زين تحت فشار قرار گرفته زخمي ميشود.
به علاوه اگر شانه خيلي جلو باشد از اريب آن كاسته و براي سرعت مناسب نخواهد بود. عضلات شانه اسب بايد به اندازه كافي رشد كرده باشند. به طور كلي شانه بايد طويل ـ مايل از عقب به جلو و از بالا به پايين - عضلات آن قوي بوده و آزادانه حركت كند. بـازو بازو مابين شانه و ساعد قرار گرفته و قاعده آن را استخوان بازو و عضلات محاط بر آن تشكيل ميدهند. استخوان بازو از بالا به استخوان كتف متصل شده، نوك شانه را از خارج تشكيل ميدهد. از پايين به استخوان ساعد متصل شده، مفصل آرنج يا مرفق را به وجود ميآورد.
اگر بازو را بررسي ميكنيم نكات زير از نظر دور نشود: 1. اندازه بازو بازو بايد اندازة متناسب داشته و عضلات آن قوي باشد تا اسب بتواند با هر سرعت دلخواه حركت كند. بازوي بلندتر از خصايص اسبهاي دونده و سواري بوده و بازوي كوتاه مخصوص اسبهاي باربر ميباشد. 2. امتداد بازو امتداد بازو بايد حتيالامكان بر امتداد استخوان شانه عمود باشد و اين موضوع در بررسي اندام اسبهاي دونده و سواري بايد كاملا" مورد توجه باشد. که، اگر بازو بهطور افقی قرار بگيرد اول از سرعت اسب میكاهد و دوم او را آماده برای رو رفتن كند. عضلات اين ناحيه در اسبهای دونده و سواری بايد كشيده و محكم بوده و در اسبهای باركش حجيمتر باشند. مرفق يا آرنج قاعده آن را قسمت فوقانی زند زيرين تشكيل میدهد، بايد اندازهاش متناسب با محور بدن موازی و دارای عضلات قوی باشد. اگر آرنج به بدن اسب چسبيده و مايل به سمت داخل باشد، دست اسب به خارج مايل شده و به اصطلاح سگ دست خواهد شد. اگر آرنج زياده از حد از بدن دور و به خارج مايل باشد، دست اسب به داخل برگشته و به اصطلاح شير دست میشود. سيخچه قطعة شاخی برجستهای در ثلث تحتانی ساعد است كه در اسبهای نجيب و اصيل، كوچك و در ديگر اسبها، معمولی و بزرگ است. ساعد قاعده اين ناحيه را استخوانهای ساعد (زند زبرين ـ زند زيرين) و عضلات آن تشكيل ميدهند. ساعد اولين قسمت دست است كه از بدن جدا و آزاد میباشد. بلندی و امتداد اين ناحيه از نقطه نظر اسب شناسی بايد مورد دقت قرار گيرد. 1. اندازه ساعد اسب سواری بايد متناسب و كمی بلند باشد. اسبهای دونده بايد ساعدی بلندتر داشته باشند. 2. حالت ساعد هر اسبی اعم از سواری ـ باربر، دونده و... بايد بر سطح زمين عمود باشد و عضلات اين ناحيه قوی و محكم بوده، روي هم رفته شبيه به مخروط ناقصي باشند كه قاعده آن در بالا قرار گرفته است. چنانچه ساعد بر زمين عمود نباشد، تقسيم وزن بدن بهدرستي امكانپذير نشده و سواري بر روي چنين اسبهایی خطرناك است. زانو از بالا به ساعد و از پايين به قلم محدود است. از نظر شكل خارجي زانو داراي دو سطح (جلويي ـ عقبي) دو كناره (خارج ـ داخل) ميباشد. سطح جلويي آن بايد نسبتاً مدور صاف و بدون برآمدگي و جاي زخم بوده و كنارههاي زانو (داخلي ـ خارجي) بايد حتيالامكان مدور باشند. زانو بايد در امتداد ساعد - با آن شاقول - باشد. شاقول نبودن و انحراف آن به هر سمت، عيب است. قلم بين زانو و قوزك قرار دارد. قلم بايد عمود، در قسمت جلو مدور، صاف و كاملاً بيعيبباشد. هرچهقرهقوشبهاوتار يا محل عبور آنها نزديكتر باشد، خطرناكتر است. قوزك قوزك يا مفصل مچ، بين قلم و بخلق قرار گرفته است. مچ بايد محكم، قوي، عريض و فاصلهاش از كف سم مناسب باشد. اگر مچ كوچك باشد محكم و قوی نيست و بلندي بيش از حدّ آن از كف سُم نشانه پیهای كوتاه است.