اسب درماني

اسب درماني مي‌تواند به آموختن مهارت هاي ارتباطي و نيز به افرادي با ناتواني‌هاي جسماني يا رواني كمك كند.اسب درماني براي مبارزه با اعتياد به مواد مخدر، اوتيسم ، اختلالات تغذيه‌اي و حتي كمك به بازپروري زندانيان نيز مورد استفاده قرار گرفته است.

شيوه درماني نوظهوري به نام اسب درماني مي‌گويد سوار شدن بر اسب نه تنها لذت بخش است بلكه مي‌تواند به آموختن مهارت هاي ارتباطي و نيز به افرادي با ناتواني‌هاي جسماني يا رواني كمك كند.

ليندا كوهانف ، پيشگام اين فكر می گويد : ” اسب‌ها احساساتي را كه انسانها مي‌خواهند پنهان كنند، بازتاب مي‌دهند. “

كوهانف كه مركز اپونا را در آريزوناي آمريكا اداره مي‌كند مي‌گويد اسب ها مهارتهاي مربوط به برقراري ارتباط را به انسانها مي‌آموزند.

سواري درماني دو شاخه اصلي دارد كه يكي كمك به روان درماني و ديگري كمك به توسعه مهارتهاي ارتباطي شخصي است.

اما بريژيت مارتين، نايب رييس فدراسيون سواري در خدمت درمان گفت كار درماني با استفاده از اسب‌ها لزوما به معناي سواركاري نيست بلكه اين تاثير درماني مي‌تواند از طريق تيمار اسب و يا راه بردن آن با استفاده از يك لگام بلند باشد.

مارتين با كودكان نابينا يا ناشنوا و يا دچار اختلال اوتيسم كار مي‌كند و تماس آنها با يك اسب كوچك يا پوني را فراهم و آسان مي‌سازد. به گفته او، احساس ناآرامي وآشفتگي اين كودكان كمتر مي‌شود و آنها حالت آرامتري پيدا مي‌كنند.

سواري درماني مي‌تواند حال و هوا و وضعيت بهتري براي انسانها به وجود آورد. ژوزه لورا دلاكو از انجمن ملي سواري درماني فرانسه مي‌گويد انسانها در ارتباط با اسب‌ها دريچه روحشان را باز مي‌كنند و بيشتر لبخند مي‌زنند او مي‌گويد اسب‌ها بسيار حساس هستند. حس انسان را درك مي‌كنند بي‌انكه او را مورد قضاوت قرار دهند و همين به انسانها اجازه مي‌دهد كه احساسات درونيشان را بيرون بريزند.

كلر مورين از انجمن فرانسوي ارتباط با اسب مي‌گويد سواركاري الزامي نيست امامي‌تواند بسيار مهم باشد.

او مي‌گويد زندگي مردم مي‌تواند در تعامل با اسب دگرگون شود. آنها مي بينند كهچگونه مي‌توانند با ديگران ارتباط برقرار كنند و بايد در خود چه تغييراتي بدهند. آنها مي‌آموزند كه چگونه نه بگويند و چه محدوده‌هايي ترسيم كنند و اين كار را بهشيوه‌اي طبيعي و به دور از مبارزه بر سر قدرت انجام مي‌دهند.

مورين معتقد است كه بين اسب‌ها و انسانها يك ارتباط ذاتي وجود دارد و مي گويد در اسب درماني ، اين اسب‌ها هستند كه نقش درمانگري را انجام مي دهند و نقش آن در اين ميان فقط آسان كردن برقراري ارتباط بين دو طرف است.

اسب، انسان را وارد دنياي واقعي و ملموس مي‌كند.

ايو ريوه بنيانگذار يك مدرسه سواركاري در شارنت-ماريتيم است كه در آن معلولانذهني به عنوان كمك مربي كار مي‌كنند . او مي‌گويد اين ابتكار باعث شده است كه آنها نسبت به خود ديد ديگري پيدا كنند و كساني كه براي سواركاري به اين مكان مي‌آيند به آنها نه به عنوان معلول بلكه به عنوان يك كارگر ماهر در اصطبل نگاه كنند. به اين ترتيب ننگ عقب ماندگي از بين مي رود.

او مي‌گويد سواري درماني در دهه   ۱۹۷۰در فرانسه آغاز شد و از دهه  ۱۹۸۰ براي كمك به معلولان ذهني مورد استفاده قرار گرفت. او توضيح داد ابتدا فيزيوتراپيست‌هااين شيوه را به كار بردند سپس از آن براي كمك به كودكاني كه مشكلات اجتماعي ،خانوادگي و يا رفتاري داشتند و حتي دچار اختلالات شخصيتي بودند استفاده شد.

اينها كودكاني بودند كه نمي‌خواستند قوانين جامعه را رعايت كنند. اما زماني كهكسي سوار بر اسب مي‌شود، الزاما بايد قوانين اين حيوان را رعايت كند و نقض آنمي‌تواند پيامدهاي بسيار ناخوشايندي داشته باشد.

ريوه مورد يك كودك دچار اوتيسم را به ياد مي‌آورد كه مادرش او را رها كرده بود.

اين كودك سرش را روي گردن اسب مي‌گذاشت و به يالهاي او مي‌چسبيد. يك روز اين پسر كوچك صورتش را در ميان يال هاي اسب فرو برد و در ميان سيل اشك ، مادرش را فرياد كرد. در عالم ناخودآگاه ، يال اسب او را به ياد موهاي بلند و سياه مادرش انداخته بود و از آن روز ، نشانه‌هاي اوتيسم در اين كودك از بين رفت.

ونسان فولاتر از انجمني به نام انجمن دوستي با اسب مجمع الجزاير مي‌گويد اسبنماد بسيار قدرتمندي است. آهنگ حركت اسب شبيه به حركت جنين در رحم و يا تكان‌هاي ملايم كودك در آغوش مادر است.

اسب درماني براي مبارزه با اعتياد به مواد مخدر و اختلالات تغذيه‌اي و حتي كمك به بازپروري زندانيان نيز مورد استفاده قرار گرفته است.

كوهانف گفت جاي تعجب نيست كه بسياري از رهبران بزرگ جهان، سواركاران ماهري بوده اند. اسب، به روح انسان شكوه مي‌بخشد و به او كمك مي‌كند كه زيبايي واقعي و قدرت زندگي را لمس كن