حس بینایی اسب
حس بینایی اسب
- چشم های اسب، مانند بیشتر پستانداران دیگر، تنها دارای سلول های میله ای است. بنابراین، به نظر می رسد که اسب ها قادر به تشخیص رنگ ها نیستند، اما برخی دانشمندان با انجام تحقیقاتی، خلاف این امر را ثابت کرده اند، که در ادامه مقاله به نمونه ای از آن ها اشاره می کنیم.
حس بینایی حسی است که روان شناسان، کالبدشناسان و فیزیولوژیست ها، بیشترین توجه را به آن دارند. یکی از دلایل چنین توجهی، ناشی از پیچیدگی حیرت آور اندام های حس بینایی و اختصاص بخش نسبتاً وسیعی از مغز برای تحلیل اطلاعات دیداری است و طبیعتاً دلیل دوم، اهمیت و کارکرد این حس است.
محرک / آیا اسب رنگ ها را تشخیص می دهد؟
همان گونه که می دانیم، چشم های ما وجود نور را تشخیص می دهند. برای انسان ها،نور باریکه ای از طیف الکترومغناطیسی است. پرتو الکترومغناطیسی با طول موجی بین 380 تا 760 نانومتر (نانومتر برابر یک بیلیونیم متر) برای ما قابل رؤیت است.
حیوانات مختلف می توانند دامنه های متفاوتی از پرتو الکترومغناطیسی را بازیابی کنند. برای نمونه، زنبورهای عسل می توانند تفاوت های موجود در اشعه ی ماورای بنفش (که توسط گل ها منعکس می شوند و برای ما سفیدند) را بازیابی کنند.
چشم های اسب، مانند بیشتر پستانداران دیگر، تنها دارای سلول های میله ای است. بنابراین، به نظر می رسد که اسب ها قادر به تشخیص رنگ ها نیستند، اما برخی دانشمندان با انجام تحقیقاتی، خلاف این امر را ثابت کرده اند، که در ادامه به یکی از آن ها اشاره می شود:
دکتر برنارد گریزمک پس از انجام پاره ای تحقیقات بالینی درباره اسب ها موفق شد با آموزش، آن ها را قادر به تشخیص رنگ کند. دکتر گریزمک در آزمایش خود، از دو اسب استفاده کرد و هر کدام را در باشگاه سوارکاری به دفعات مکرر به سمت آخورهای پر از جو، هدایت کرد که جلوی یکی از آن ها کارت رنگی آویخته بود. برای آخورهای دیگر نیز از کارت هایی با طیف های مختلف رنگ طوسی استفاده کرد. در مقابل، اسب ها فقط مجاز بودند از آخوری تغذیه کنند که جلو آن ها کارت رنگی وجود داشت، و هر گاه آن ها سعی داشتند به سمت آخورهای دیگر بروند و از آن ها تغذیه کنند، از این امر جلوگیری می شد. این کار آن قدر ادامه یافت که هر وقت اسب ها را به محوطه آموزش می برند، آن ها بدون توجه به دیگر آخورها، به طرف آخوری می رفتند که کارت رنگی داشت.
بنابر نظر دکتر گریزمک، این نتیجه نشان می دهد که حیوانات می توانند رنگ را تشخیص دهند؛ هر چند مورد استفاده آن ها نباشد.
وحشت اسب ها از رنگ های خیلی روشن و خیلی تیره
به عبارت دیگر، حتی اگر اسب ها نتوانند رنگ را تشخیص دهند، شکی نیست که قادر به تشیخص سایه ها و سطوح متفاوت هستند و به طور معمول، در نگاه اول، از رنگ های سفید روشن و یا سیاه خیلی تیره، بسیار وحشت زده می شوند، که دلیل آن، طبیعت خود رنگ ها نیست؛ بلکه کمیابی آن ها است؛ به عنوان مثال، در مناطق معتدلی که اسب ها زندگی می کنند، در محیط طبیعی به ندرت اجسامی به طور کامل با رنگ سفید یافت می شود، و از آن جا که هر چیز کمیاب خطری بالقوه محسوب می شود، طبیعتاً آن چیز تا اثبات بی خطر بودنش، مورد ظن خواهد بود.
ترس از تاریکی نیز به روش دیگری توضیح داده می شود. اغلب در دشت و صحرا، پرش از موانعی که در یک سمت آن روشنایی خورشید و در سمت دیگر تاریکی (سایه یا جنگل) وجود دارد، اسب ها را ناراحت می کند. علت این امر، شاید به سبب ویژگی بینایی اسب باشد، طبیعی است که هنگام ورود به یک مکان تاریک، باید محتاط بود؛ زیرا تا زمانی که چشم با تغییر میزان نوری که به شبکیه می رسد عادت کند، کوری موقت پدید می آید. این پدیده، به طور معمول زمان زیادی طول نخواهد کشید، و چشم طی مرحله ای با عنوان «تطبیق با تاریکی» خیلی سریع با محیط عادت می کند و پس از زمان کوتاهی، در تاریکی به همان خوبی روشنایی قادر به دیدن خواهد بود.
مرحله ی تطبیق با تاریکی، در بیشتر پستانداران وجود دارد و کم و بیش به یک میزان در تمام حیوانات از یک گونه رخ می دهد؛ گرچه این میزان تا اندازه ی قابل توجهی در بین گونه های مختلف، متفاوت است.
در انسان، این تطبیق به نسبت سریع تر صورت می گیرد. به طور معمول، ظرف چند ثانیه پس از ورود به یک مکان تاریک، خطوط خارجی اجسام بزرگ مشخص، و در مدت بیست دقیقه مرحله ی تطبیق کامل می شود. در این میان، نکته ی عجیب این است که در حیواناتی از جمله سگ و گربه، که چشمانشان قادر به دیدن در تاریکی است، مدت بیشتری نسبت به انسان طول می کشد تا چشم با تغییرات رنگ های نوری منطبق شود، در سگ ها که مطالعات تطبیق با نور با دقت بیشتری صورت گرفته است، به نظر می رسد تطبیق نوری تقریباً دو برابر انسان طول می کشد؛ طوری که اگر یک فرد هم زمان با یک سگ وارد محلی تاریک شود، در زمانی که فرد بدون مشکل می تواند ببیند، سگ هنوز قادر به دیدن چیزهای زیادی نیست. به نظر می رسد که چشم اسب نیز با تغییرات نور به کندی عادت می کند. دلیل آن، این است که ساختمان چشم اسب برای بینایی در روشنایی تنظیم شده است. بنابراین، وادار کردن اسب به پرش از روشنایی به تاریکی، مانند آن است که از او بخواهیم به یک جای تاریک ناشناخته قدم بگذارد.
در چنین شرایطی، اسب در وضعیت خوبی نخواهد بود؛ مگر آن که به محیط توجه نداشته، و یا آن قدر به سوارکار خود اعتماد داشته باشد که هر آنچه که او بگوید، انجام دهد.
یکی از شاخصه های مهم بینایی، تمرکز یافتن چشم است. چشمان ما نمی توانند هم زمان بر دو شیء متفاوت متمرکز شوند. هنگامی که شیئی را در فاصله دور به وضوح می بینیم، اجسام نزدیک تر نامشخص به نظر می رسند، و زمانی که چشمان ما بر روی شیئی نزدیک متمرکز است، اجسام دورتر نامشخص خواهند بود. با این وجود، چشمان یک فرد جوان با دشواری کمتری می توند خود را از فاصله کم به فاصله ی دورتر مطابقت دهند. برای درک این مسئله، مطالعه ی ساختمان چشم ضروری است.
چشمان بیشتر پستانداران، از دو حفره تشکیل شده است که مایع شفافی در آن ها وجود دارد. این دو حفره، توسط لایه ای غیر شفاف و نیز بافتی ارتجاعی (عنبیه) که در میان آن عدسی شفافی جای دارد، از هم جدا می شوند. حال به منظور رسیدن اشعه ی نور از شیء و شکست آن در عدسی و تشکیل تصویر بر روی شبکیه، با توجه به فاصله ی شیء از چشم و عدسی، ممکن است این تصویر مدور و پهن و یا به صورت صاف و کشیده درآید. این مرحله، «تطابق» نامیده می شود. با بالا رفتن سن در افراد، خاصیت ارتجاعی عدسی ها کمتر، و عمل تطابق مشکل تر می شود. برای برطرف کردن این مشکل، باید عدسی دیگری برای کمک به چشم، مقابل آن قرارداد.
عدسی چشم اسب، فاقد خاصیت ارتجاعی و قدرت تطابق است، و مشکل تشخیص اشیا در فواصل مختلف، با مورب بودن شبکیه برطرف می شود؛ به طوری که بخش تحتانی شبکیه، نزدیک تر از قسمت فوقانی آن به عدسی است.