نظر ها و گفته های متعدی در ارتباط با منبع و سرچشمه اسب اصیل ایران وجود دارد.این مقاله بسیار مختصر و مفید سرچشمه اسب اصیل ایران را که به اشتباه عرب نامیده شده است از ایران میداند و ثابت میکند که ایرانیان از 2000 سال پیش از میلاد مسیح دارای تمدن  و فرهنگ غنی بوده اند  و در زمان هخامنشیان که بزرگترین و باشکوهترین امپراطوری جهان از آن ایران بوده پادشاهان همواره برای مردم سرزمینشان، اسب ها و صفات اخلاقی از قبیل راستگویی و عدالت اهمیت خاصی قائل بوده اند.

ماجرای نامیدن اسب عرب به جای اسب ایران از آنجا آغاز شد که عده ای از تاجران اسب  که به همراه خانم بلانت وارد ایران شدند، بر حسب تصادف اسبانی را از یکی از قبایل عرب در استان خوزستان خریداری کردند و به هنگام مراجعت این اسب ها را با نام اسب عرب نام گذاری کردند و اسب ایران که در منطقه کوه های زاگرس پرورش یافته بود در خارج از ایران به اسب عرب معروف شد.

 عرب های عربستان از زمان های قدیم از شتر استفاده میکردند به دلیل اینکه تنها حیوانی که میتوانست در بیابان های عربستان بدون آب و غذا مسافت های زیاد را طی کند شتر بوده است.فردوسی در یکی از شعر هایش  اینگونه بیان میکند:

زشیر شتر خوردن و سوسمار       عرب را به جایی رسیدست کار

که تخت کیانی کند آرزو               تفو بر تو ای چرخ گردون، تفو!!

 هنگامی که عمر نامه ای به یزدگرد سوم پادشاه ایران فرستاد و وی را دعوت به پذیرفتن دین اسلام و ترک آتش پرستی کرد،یزدگرد خطاب به وی گفت:

تویی که تا دیروز دخترانت را زنده به گور کرده،قتل و غارت و راهزنی میکردی اکنون مرا به اسلام دعوت میکنی و از من میخواهی که 5 بار برای الله به زبان عربی نماز بخوانم؟آیا خدای تو به جز زبان عربی نمی داند؟

من عمریست که خدای رابه زبان خود و به یگانگی میپرستم و آتش تنها نمادیست از بزرگی و پاکی خداوند،پس تو به بیابان هایت برگرد و دست از قتل و غارت بدار در ان زمان ایرانیان کتابخانه ها ی متعددی داشتند که بعد از حمله اعراب تمامی آنها نابود شد.عدالت در زمان هخامنشیان  به معنی واقعی کلمه وجود داشت و یکی از شواهدی که نبود فقر و اسایش اجتماعی را در دوران هخامنشی نشان میدهد وجود همین کتابخانه ها واهمیت ایرانیان به پرورش اسب است.چون مردم تنها در صورتی میتوانند به نیازهای ثانویه خود بپردازند که نیازهای اولیه شان از قبیل خوراک و پوشاک و مسکن برطرف شده باشد. یکی از نصایح آقا محمد خان  قاجار به فتحعلی شاه قاجار این بود که:

اگر میخواهی که مردم همیشه از تو اطاعت کنند انها را گرسنه نگه دار!

 فمینیست از دوران هخامنشیان وجود داشت  و این نشان دهنده فرهنگ غنی و عمیق ایرانیان بود.

هنگامی که اعراب به ایران حمله کردند تمامی کتابخانه ها را نابود کرده و شروع به کشتن زرتشتیان برای وادار کردن انها به پذیرفتن دین اسلام کردندو...

 برای عده ای این سوال مطرح میشود که اگر زادگاه اسب عرب ایران است پس دلیل این همه  تفاوت اسب های عرب کشور های عربی با اسب های عرب ایران چیست ؟!!

 بعد از اینکه خانم مری لیلی قره گوزلو اسب های ایران را شناسایی کرد با انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی نیز مواجه شد و در زمان جنگ نیز این اسب ها و مادیان ها بهترین فرصت ها را برای تولیدات خوب و موفق از دست دادند.همچنین پرورش و تولید اسب بعد از انقلاب نیز از طرف مقامات دولتی حمایت نمیشد چون به عنوان ورزش سلطنتی تلقی میشد.

 بعد از جنگ نیز طوایف عرب خوزستان که بیشترین صدمه را از جنگ دیده بودند از کار تولید و اصلاح غافل شدند و بدین گونه شد که سیر اصلاح نژاد در اسب عرب ایران با سرعت آن در کشور های عربی معادل نبود.

اما در عوض کشورهای عربی نظیر امارات،قطر،مصر و...  اسب توسط سر دم داران این کشور حمایت میشد .آنها با بهترین مراقبت و تغذیه علمی شروع به تولید  و پرورش اسبانی کردند که از ایران باستان سرچشمه گرفته بود.

 با نگاهی به تاریخ ایران از هخامنشیان تا به امروز و سیری در زندگی ایرانیان باستان و ایرانیان کنونی ،مسئله عدم پیشرفت ایران در تولید  و اصلاح ،چندان مسئله بغرنجی به نظر نمیاید.از ایرانی باستان دیگر چیزی جر خاطره ای دور در خرابه ها تخت جمشید به جا نمانده.مردئیست با اندک فرصتی برای جان کندن و به شایستگی های خویش از همه ء افق ها دورتر!

 این یعنی ایرانی وای به حال اسب ایرانی!!

نام مقاله:جایگاه اسب ایرانی در دوران هخامنشی(قسمت اول)

تارخچه گستره امپراطوری ایران با پیشرفت و تولید اسبان ایرانی در ارتباطی مستقیم بود.در آسیای صغیر و خاورمیانه فتوحات بیش از آنکه در گرو پیاده نظام  و نیروی انسانی باشد به اسب ها مرتبط بود که حجاری های درون غارها و قبرهای کشف شده که در آن فرماندهان به همراه اسب هایشان،این شریک نجیب و وفادارشان دفن شده اند همگی گویای عجین بودن اسب با ایرانیان از 2000 سال پیش از میلاد مسیح میباشد.

 کلمه" اسب" در کتاب مذهبی ایرانیان باستان(اوستا)  وجود داشته است. در دوران هخامنشیان از واژه aspa به جای اسب استفاده میشده است و این کلمه 4 بار در کتیبه داریوش کبیر در بیستون ذکر شده است.همچنین آثار دیگری از اسب در قبرهای ماقبل تاریخ در کرمان نیز کشف شده است که ناریخ آن به 2 هزار سال پیش از میلاد مسیح میرسد.

 دنیا امپراطوری با وسعت و قدرت امپراطوری ایران در زمان هخامنشیان به خود ندیده است.این امپراطوری از شرق مدیترانه (لیبی،مصر و ترکیه) به طرف شمال شرقی آسیا ادامه داشت.همچنین کشورهایی نظیر هند،پاکستان قزاقستان و همه کشورهای درون این مرز ها را در برداشت .

هنگامی که کورش کبیر در سال 539 پیش از میلاد بابل را فتح کرد،خاورمیانه را نیز تحت تسلط  ایران دراورد.کورش کبیر خود را شاه شاهان نامید و اظهار کرد که وی بسیار نسبت به مردمی که در قلمرو وی زندگی میکنند سخاوتمند و باگذشت است وحتی با مردمی که با دین های مختلف در قلمرو وی زندگی میکردند  بسیار رئوف  و مهربان بود کورش یهودیان را از اسارت بابل آزاد کرد و به همین دلیل در کتاب مقدس از کورش کبیر به عنوان برگزیده خدایان یاد شده است.

در دوران خکومت 800 ساله هخامنشسان مهمترین جاده سلطنتی ساخته شد.جاده ای که سراسر قلمرو هخامنشیان را از شرق به غرب متصل میکرد.بعد ها این جاده به جاده ابریشم معروف شد که جاده ای تجاری بین شرق و غرب بود.سوارانی با اسبهای سریع و چابک  در این جاده به عنوان قاصد به کار گرفته میشدند.

 هرودوت تاریخ نویس یونانی در کتابش در ارتباط با سفرش به ایران،این اسب ها و سوارانشان را اینگونه توصیف میکند:

نه برف نه باران،نه گرما و نه تاریکی شب،این قاصد ها را از انجام و اتمام مسئولیتشان باز نمیداشت.

این جملاتی که از هرودوت اقتباس شده است بر سر در ورودی اداره کل پست نیو یورک آویخته شده است.

هرودوت همچنین میکوید:

این قاصد ها پیام های شفاهی و کتبی را جا به جا میکردند و 1600 مایل را در 9 روز طی یکردند.

 رابطه بین سوار و اسب در جنگ ها

 همه قبایلی که تحت سلطه ایران بودند در این مسئله که موفقیت و قدرتشان در گرو اسب است اتفاق نظر داشتند.انها به خوبی میدانشتند که تنها در صورتی میتوانند در جنگ ها به پیروزی برسند که اسب ها و سواران آزموده داشته باشند.

 برای حمل و نقل کالا و انسان در مواردی که ضرورت و عجله ی در کار نبود از شتر و الاغ استفاده میشد اما برای موفقیت در جنگ ها تنها اسب مورد استفاده داشت و موفقیت سواره نظام نیز به 2 عامل بستگی نزدیک داشت:اسب و سوارانی که به خوبی آموزش دیده باشند.

  نژاد اسبانی که برای جنگ مناسب بودند باید بطور اصولی و قائده مند تولید و پرورش داده میشدند.

 چه در مواقع دفاع و چه درمواقع حمله،همکاری و هماهنگی ما بین اسب و سواربرای کسب پیروزی بسیار حیاتی بود. رابطه متقابلی بین آمادگی اسب و آمادگی سوار وجود داشت بطورییکه یکی بدون دیگری امکان پذیر نبود.بدین صورت که این سواران همواره زره های سنگین،شمشیر،نیزه،تیرو کمان و کلیه ابزار و وسایل جنگی را با خود حمل میکردند.در مواقعی که آنها در حال جنگ  و شمشیر زدن بودند دیگر مجالی برای گرفتن افسار باقی نمیماند و آنها حتی در سرعت های زیاد و پیچ ها تنها با صدا و انتقال وزن به چپ یا راست اسب هایشان را هدایت میکردند.گاهی مجبور میشدند دهنه را کاملا رها کرده و شمشیر بزنند یا کمان را بکشند.

تقریبا تمامی نوشته های باستانی در ارتباط با اسب به همزیستی دوجانبه این دو موجود زنده(اسب و انسان)اشاره دارد.

 صادرات اسب از کجا شروع شد...

در دوران هخامنشی تجارت اسب در سراسر امپراطوری ایران رواج پیدا کرد و پرورش اسب رونق چشمگیری گرفت.طایفه ای از بیابان گرد هایی که در دامنه های زاگرس سکونت داشتند جزو اولین قبایلی بودند که در پرورش و تمرین دادن اسب شهرت پیدا کردند.انها اسبهایشان را به خاورمیانه صادر میکردند و برای فروش اسب هایشان در بازارهای بابل مجبور میشدند ارتفاعات 4500 متری کوه های زاگرس را برای رسیدن به این بازارها بپیمایند.(این ناحیه هم اکنون شامل سوریه،شمال عراق و شرق آناتولی میشود).

 اهمیت اسب در دوران هخامنشی

 اسب در دوران هخانشی ارزش ویژه ای پیدا کردند بطوریکه کورش کبیر برسر یکی از ستون های اصلی تخت جمشید اینگونه نوشته است:

این سرزمین دارای انسانهای خوب و اسب های خوب میباشد.

همچنین هرودوت  میگوید:

ایرانیان بسیاربه  اموزش کودکانشان به سوارکاری،کمان گیری و راستگویی  اهمیت میدادند.

وی همچنین میگوید که صد و شست هزار اسب در چراگاه های سلطنتی مابین همدان و کرمانشاه وجود داشته است.هنگامی که اسکندر مقدونی در سال 333 بعد از میلاد مسیح این منطقه را تصرف کرد تنها 66000 اسب را در این منطقه پیدا کرد.

 اهمیت اسب های نیله در دوران هخامنشی و اوستا

هرودوت در ادامه میگوید:گرانترین اسب های در زمان هخامنشیان اسب های نیله بودند که به پادشاهان تعلق داشتند.آنها بسیار سریع بودند و نه تنها برای سواری پادشاهان بلکه برای ارابه  نیز استفاده میشدند.در آن زمان رسم بر این بود که به پادشاهان اسب را در عوض مالیات میدادند.

حجاری هایی که در تخت جمشید وجود دارد نشان میدهد که 7ایالت از 23 ایالتی که تحت سلطه هخامنشیان بوده است اسب را به عنوان مالیات به پادشاه هخامنشان تقدیم کرده است.تنها ارمنی ها 20 هزار اسب را به عنوان مالیات میدادند و بقیه علاوه بر اسب،گوسفند و قاطر نیز میدادند.یکی از قبایل روم باستان 360 اسب نیله تولیدی خویش را برای پادشاه ایران به عنوان مالیات تقدیم کرد.

 یکی از تاریخ نویسان یونانی به نام زنوفن میگوید:

اسب های نیله،اسب های خدایان به حساب می آمدند و گاهی برای خدایان نیز قربانی میشدند.در اوستا چنین اشاره شده است که اسب های نیله ارابه خدایان را حمل میکنند...

 ترجمه:پریا پارسیان مهر

نویسنده:Monika Savier

بازدید : 1033
18 آذر 1389 ساعت 05:03 ب.ظ